Fₐₖₑ ₙₐₘₑ: Yₐₛ
Fₐₖₑ ₙₐₘₑ: Yₐₛ
ₚₐᵣₜ⁴¹
.⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝
دست و صورتم رو شستم و از سرویس بیرون اومدم.
تقريبا برهنه نشسته بود روی تخت و تا دیدمش دست و پاهام لرزیدن.
دوباره روز اولی که اومدم اینجا برام یادآوری شد.
اون منو فریب داد، فریبی که باعث شده همه زندگیمو تحت استعمار خودش بگیره.
نگاه خیره اش روی تنم بود که داشتم واضح میلرزیدم.
بلند شد و به طرفم اومد و در سکوت آرومی دستم رو گرفت و به طرف تختش برد.
لبه ی تخت نشستم و اون با سکوتش شروع کرد به دراوردن لباسام.
دوباره بغضم گرفت و اشکام بی صدا چکیدن. لحظه ای دستاش مکث کردن ولی چیزی نگفت و نفسش رو بیرون داد و دوباره به کارش ادامه داد.
دستش که پایین رفت یهو زدم زیر گریه.
تهیونگ: یه جوری رفتار میکنی انگار دفعه اولته.
سریع مچ دستش رو گرفتم و با چونه ی لرزونم گفتم:
ا/ت: بیا بگذر تهیونگ.....ازت خواهش میکنم.
تهیونگ: بسه ا/ت.
اونقدر محکم گفت که دهنم رو بست و لبهام رو محکم به هم فشار دادم.
ₚₐᵣₜ⁴¹
.⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝
دست و صورتم رو شستم و از سرویس بیرون اومدم.
تقريبا برهنه نشسته بود روی تخت و تا دیدمش دست و پاهام لرزیدن.
دوباره روز اولی که اومدم اینجا برام یادآوری شد.
اون منو فریب داد، فریبی که باعث شده همه زندگیمو تحت استعمار خودش بگیره.
نگاه خیره اش روی تنم بود که داشتم واضح میلرزیدم.
بلند شد و به طرفم اومد و در سکوت آرومی دستم رو گرفت و به طرف تختش برد.
لبه ی تخت نشستم و اون با سکوتش شروع کرد به دراوردن لباسام.
دوباره بغضم گرفت و اشکام بی صدا چکیدن. لحظه ای دستاش مکث کردن ولی چیزی نگفت و نفسش رو بیرون داد و دوباره به کارش ادامه داد.
دستش که پایین رفت یهو زدم زیر گریه.
تهیونگ: یه جوری رفتار میکنی انگار دفعه اولته.
سریع مچ دستش رو گرفتم و با چونه ی لرزونم گفتم:
ا/ت: بیا بگذر تهیونگ.....ازت خواهش میکنم.
تهیونگ: بسه ا/ت.
اونقدر محکم گفت که دهنم رو بست و لبهام رو محکم به هم فشار دادم.
۳.۲k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.