سوء تفاهم پارت ۲
سوء تفاهم پارت ۲
رانپو: خوبی پو؟
پو: نگفته بودی تلپورت داری
رانپو: چی چی پورت دارمممم؟؟!
پو: بیخیالش*بلند شدن و تکوندن خودش*
رانپو: ببخشید
دازای: کفتران عاشق بیاید داره دیر می...
چویا:*کف گرگی زدن تو سر دازای*به توچه اخه هان؟! به توچه
پو: نه بابا رانپو بیخیال بیا بریم*گرفتن دستش بردنش*
رانپو:*کمی قرمز*بریم
یوسانو و دازای : صورت قرمز خریداریممممممممممم!!
پو: ها؟
رانپو: بیخیالللل *تند رفتننننن*
اتسوشی: اکوتاگاوا
اکوتاگاوا: هوم؟
اتسوشی: خیلی خری
اکوتاگاوا: هاع؟ چرا؟
اتسوشی: همینجوری
اکوتاگاوا:*ابغوره گرفتن و رفتن کنار موری پیش دیوار *
فوکو:*دیدن اکوتاگاوا و ناز کردن جفتشون*نازی نازی*تو ذهنش: شبیه بچه گربه ها میمونن خوداااااااا*
اتسوشی: عهههه اکوتاگاوا !! ناراحت شدی؟؟!
دازای و چویا: ریدی داداش
اتسوشی: اکوتاگاوا بخدا از دهنم پرید قسم میخورم
اکوتاگاوا:*بلند شدن و رفتن پیش مدیر برنامه*میشه امروز من برم خونه؟
موری:*رفتن پیش اکوتاگاوا*منم همینطور
فوکو و اتسوشی: عع؟ عهههههههههه؟!
فوکو:*تو ذهنش: نه گوربه های قشنگم!!!!*
اتسوشی:*تو ذهنش: خاک بر سرممممم چه گوهی خوردم!!!!*
مدیر برنامه:*لبخند شیطانی و به حالت اول برگشتن*اره حتما اصلا امروز همه برید استراحت چطوره؟
اتسوشی: تو ام...دی..دی...مگه...نه اون لب...لبخند؟
تانیزاکی:اره دیدم..خدا رحم کنه..خدا رحم کنه..خدا رحم کنهههه
مدیر برنامه:*بیرون کردن همه حتی الیس و کییو*بعدا میبینمتون!!*بستن در*
الیس: خوبه ارایشمو تموم کردم*ارایشی که کرده هم مال دختراست هم پسرا*خیلی خوشگل شدیییی
کییو: واقعا؟!*کمی ذوق کردن*
*همان لحظه فئودور و نیکولای درحال رد شدن*
نیکولای: کییو؟ واییییییییی کییو! چه خوشگل شدی!!!
کییو: و...واقعا؟!!*خر ذوق شدن*
فئودور: اره خوشگل شدی
چویا: از فئودور بعیده
فئودور: منم ادمم خوب
دازای: فک نکنم ادم باش...چیز ام بیاید بریم رستورانننن!!شمام میاید؟
نیکولای: معلومهههه
همه: ارههههههههههههه
موری و اکوتاگاوا: نه
کییو و فئودور: رستوران چیه؟؟
رانپو: بریممممم
کنجی: ارههههههه
تانیزاکی و اتسوشی: این دوتا باهم رستورانو میخورن که😮
نیکولای و الیس:*توضیح دادن رستوران به کییو و فئودور*
کییو: نمیدونم چرا گشنم شد
فئودور: منم همینطور
دازای: پس بریم
اکوتاگاوا و موری: نه..
فوکو:*زدن تو سر موری و از یقه رو زمین کشیدن بردنش* میان میان زر میزنن
اتسوشی:*زدن تو سر اکوتاگاوا و از یقه رو زمین کشدن بردنش*اره اره زر میزنن
اکوتاگاوا و موری: 😐
اتسوشی و فوکو: 🤫
دازای: برویمممممممم
*رسیدن به رستوران*
*قیافه صاحب رستوران از دیدن این همه مشتری و پولی که به جیب میزنه*: 🤩🥰🤗
امیدوارم خوشتون اومده باشه❤💫
منتظر پارت بعد باشین✨
رانپو: خوبی پو؟
پو: نگفته بودی تلپورت داری
رانپو: چی چی پورت دارمممم؟؟!
پو: بیخیالش*بلند شدن و تکوندن خودش*
رانپو: ببخشید
دازای: کفتران عاشق بیاید داره دیر می...
چویا:*کف گرگی زدن تو سر دازای*به توچه اخه هان؟! به توچه
پو: نه بابا رانپو بیخیال بیا بریم*گرفتن دستش بردنش*
رانپو:*کمی قرمز*بریم
یوسانو و دازای : صورت قرمز خریداریممممممممممم!!
پو: ها؟
رانپو: بیخیالللل *تند رفتننننن*
اتسوشی: اکوتاگاوا
اکوتاگاوا: هوم؟
اتسوشی: خیلی خری
اکوتاگاوا: هاع؟ چرا؟
اتسوشی: همینجوری
اکوتاگاوا:*ابغوره گرفتن و رفتن کنار موری پیش دیوار *
فوکو:*دیدن اکوتاگاوا و ناز کردن جفتشون*نازی نازی*تو ذهنش: شبیه بچه گربه ها میمونن خوداااااااا*
اتسوشی: عهههه اکوتاگاوا !! ناراحت شدی؟؟!
دازای و چویا: ریدی داداش
اتسوشی: اکوتاگاوا بخدا از دهنم پرید قسم میخورم
اکوتاگاوا:*بلند شدن و رفتن پیش مدیر برنامه*میشه امروز من برم خونه؟
موری:*رفتن پیش اکوتاگاوا*منم همینطور
فوکو و اتسوشی: عع؟ عهههههههههه؟!
فوکو:*تو ذهنش: نه گوربه های قشنگم!!!!*
اتسوشی:*تو ذهنش: خاک بر سرممممم چه گوهی خوردم!!!!*
مدیر برنامه:*لبخند شیطانی و به حالت اول برگشتن*اره حتما اصلا امروز همه برید استراحت چطوره؟
اتسوشی: تو ام...دی..دی...مگه...نه اون لب...لبخند؟
تانیزاکی:اره دیدم..خدا رحم کنه..خدا رحم کنه..خدا رحم کنهههه
مدیر برنامه:*بیرون کردن همه حتی الیس و کییو*بعدا میبینمتون!!*بستن در*
الیس: خوبه ارایشمو تموم کردم*ارایشی که کرده هم مال دختراست هم پسرا*خیلی خوشگل شدیییی
کییو: واقعا؟!*کمی ذوق کردن*
*همان لحظه فئودور و نیکولای درحال رد شدن*
نیکولای: کییو؟ واییییییییی کییو! چه خوشگل شدی!!!
کییو: و...واقعا؟!!*خر ذوق شدن*
فئودور: اره خوشگل شدی
چویا: از فئودور بعیده
فئودور: منم ادمم خوب
دازای: فک نکنم ادم باش...چیز ام بیاید بریم رستورانننن!!شمام میاید؟
نیکولای: معلومهههه
همه: ارههههههههههههه
موری و اکوتاگاوا: نه
کییو و فئودور: رستوران چیه؟؟
رانپو: بریممممم
کنجی: ارههههههه
تانیزاکی و اتسوشی: این دوتا باهم رستورانو میخورن که😮
نیکولای و الیس:*توضیح دادن رستوران به کییو و فئودور*
کییو: نمیدونم چرا گشنم شد
فئودور: منم همینطور
دازای: پس بریم
اکوتاگاوا و موری: نه..
فوکو:*زدن تو سر موری و از یقه رو زمین کشیدن بردنش* میان میان زر میزنن
اتسوشی:*زدن تو سر اکوتاگاوا و از یقه رو زمین کشدن بردنش*اره اره زر میزنن
اکوتاگاوا و موری: 😐
اتسوشی و فوکو: 🤫
دازای: برویمممممممم
*رسیدن به رستوران*
*قیافه صاحب رستوران از دیدن این همه مشتری و پولی که به جیب میزنه*: 🤩🥰🤗
امیدوارم خوشتون اومده باشه❤💫
منتظر پارت بعد باشین✨
۵.۱k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.