عشق به توان۷
عشق به توان۷
پرش زمانی به روزی که نازی مرد
ویو نازی
داشتم وسایلمو که به هم ریخته بود جمع میکردم که صدای در اومد برگشتم و دیدم یه مرد سیاه پوش پشت سرمه اومدم جیغ بزنم که دستشو گذاشت روی صورتم و منم دستشو گاز گرفتم که منو برگردوند و دوتا خوابوند زیر گوشم.......ای بی پدر مادر خیلی درد داشت.....منو انداخت روی زمین همینجوری میزدم معلوم بود که زورم بهش نمیرسه ولی میتونستم یه کاری بکنم دستکششو گرفتم و کشیدم که از دستش در اومد و با همون دسی بدون دستکشش یه شوکر در آورد و منم با پا زدم به شوکره ولی وقتی چاقوشو در آورد دیگه نتونستم کاری کنم چون توی یه حرکت سریع چاقو رو کشید روی گردنم و خون بود که همینجوری از من میرفت........
زمان حال ویو ات
اسم صاحب اثر انگشت............بود اسمش خیلی آشنا بود خونشو پیدا کردن امروز میارنش بازداشتگاه که ازش بازجویی کنن........توی این چند روز جیمین اومد پیشم و گفت که عاشق یه دختر دیگه شده که من براش خیلی خوشحال شدم امیدوارم بقیه ی بچه ها هم همینجوری عاشق بشن امیدوارممممم.......
ویو جین
بچه ها همه به نسبت میشه گفت که ات رو فراموش کردن حتی جیمین و جونکوک و نامجون عاشق سه تا خواهر شدن ولی من و جیهوپ و شوگا وتهیونگ هنوز به ات فکر میکنیم نمیدونم چرا ولی من هنوز به ات علاقه دارم اونم بعد از اون همه اتفاق و فهمیدم که جیمین میدونه خونه ات کجاست باید مخشو بزنم تا بهم بگه.........
جین:جیمین شیییییییی
جیمین:هوم
جین:میگم که من میدونم که تو میدونی خونه ات کجاست و ازت میخوام ک......
جیمین:ببین جین من به ا........
جین:دودقیقه ببند بزار زرمو بزنم بعد تو زر بزن اوکی........خب ببین من میدونم که تو میدونی خونه ات کجاست و اینم میدونم که ات به تو گفته به من نگی و فقط میخواستم بدونی که اگه بهم بگی خونه ات کجاست و اون دختره نمیدونم کی کی رو برات جور میکنم اونم دقیقا بعد گفتن آدرس خونه ات........
الان پارت بعدی رو هم میزارم
پرش زمانی به روزی که نازی مرد
ویو نازی
داشتم وسایلمو که به هم ریخته بود جمع میکردم که صدای در اومد برگشتم و دیدم یه مرد سیاه پوش پشت سرمه اومدم جیغ بزنم که دستشو گذاشت روی صورتم و منم دستشو گاز گرفتم که منو برگردوند و دوتا خوابوند زیر گوشم.......ای بی پدر مادر خیلی درد داشت.....منو انداخت روی زمین همینجوری میزدم معلوم بود که زورم بهش نمیرسه ولی میتونستم یه کاری بکنم دستکششو گرفتم و کشیدم که از دستش در اومد و با همون دسی بدون دستکشش یه شوکر در آورد و منم با پا زدم به شوکره ولی وقتی چاقوشو در آورد دیگه نتونستم کاری کنم چون توی یه حرکت سریع چاقو رو کشید روی گردنم و خون بود که همینجوری از من میرفت........
زمان حال ویو ات
اسم صاحب اثر انگشت............بود اسمش خیلی آشنا بود خونشو پیدا کردن امروز میارنش بازداشتگاه که ازش بازجویی کنن........توی این چند روز جیمین اومد پیشم و گفت که عاشق یه دختر دیگه شده که من براش خیلی خوشحال شدم امیدوارم بقیه ی بچه ها هم همینجوری عاشق بشن امیدوارممممم.......
ویو جین
بچه ها همه به نسبت میشه گفت که ات رو فراموش کردن حتی جیمین و جونکوک و نامجون عاشق سه تا خواهر شدن ولی من و جیهوپ و شوگا وتهیونگ هنوز به ات فکر میکنیم نمیدونم چرا ولی من هنوز به ات علاقه دارم اونم بعد از اون همه اتفاق و فهمیدم که جیمین میدونه خونه ات کجاست باید مخشو بزنم تا بهم بگه.........
جین:جیمین شیییییییی
جیمین:هوم
جین:میگم که من میدونم که تو میدونی خونه ات کجاست و ازت میخوام ک......
جیمین:ببین جین من به ا........
جین:دودقیقه ببند بزار زرمو بزنم بعد تو زر بزن اوکی........خب ببین من میدونم که تو میدونی خونه ات کجاست و اینم میدونم که ات به تو گفته به من نگی و فقط میخواستم بدونی که اگه بهم بگی خونه ات کجاست و اون دختره نمیدونم کی کی رو برات جور میکنم اونم دقیقا بعد گفتن آدرس خونه ات........
الان پارت بعدی رو هم میزارم
۲.۹k
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.