تک پارتی جیمین
وقتی چند روزی توی بیمارستان بستری بود
ا/ت ویو
5 روز از بستری بودن جیمین تو بیمارستان میگزره... و من طی اون مدت دیوونه شدم، داغون شدم... امروز از طرف بیمارستان زنگ زدم و گفتن حالش خوب نیست که اشکام سرازیر شد...سریع لباسامو پوشیدم و با سرعت به سمت بیمارستان رفتم... تموم راه رو گریه کردم
+ببخشید اتاق پارک جیمین از کدوم طرفه؟ (بغض)
&دست چپ اتا 129
سریع به سمت اتاق رفتم و دیدم هیچکس نیست... جیمین چشمام بسته بود و این اتفاق باعث میشد که بد تر گریم بگیره
+ جیمین شییی.... با خودت چی کار کردی...! نمیگی دلم برای نوازش موهات، بوسیدنت، بغل کردنات تنگ میشه..؟! (گریه ی شدید)
دستم رو گذاشتم توی دستش و سرم رو روی سینش گذاشتم و همین طور گریه میکردم
+ جیمین... قشنگم لطفا سریع خوب شو... نمیتونم تو این وضع ببینمت... لطفا... مگه نگفتی قراره باهم تا ابد بمونیم؟ مگه نگفتی بدون هم نمیتونیم؟ پس چرا الان منو تنها گذاشتی بی معرفتتتت (گریه)
_ من غلط بکنم اتم رو تنها بزارم...
....
میدونم ریدم مممم
راستی جیمین تصادف کرده بودا
ا/ت ویو
5 روز از بستری بودن جیمین تو بیمارستان میگزره... و من طی اون مدت دیوونه شدم، داغون شدم... امروز از طرف بیمارستان زنگ زدم و گفتن حالش خوب نیست که اشکام سرازیر شد...سریع لباسامو پوشیدم و با سرعت به سمت بیمارستان رفتم... تموم راه رو گریه کردم
+ببخشید اتاق پارک جیمین از کدوم طرفه؟ (بغض)
&دست چپ اتا 129
سریع به سمت اتاق رفتم و دیدم هیچکس نیست... جیمین چشمام بسته بود و این اتفاق باعث میشد که بد تر گریم بگیره
+ جیمین شییی.... با خودت چی کار کردی...! نمیگی دلم برای نوازش موهات، بوسیدنت، بغل کردنات تنگ میشه..؟! (گریه ی شدید)
دستم رو گذاشتم توی دستش و سرم رو روی سینش گذاشتم و همین طور گریه میکردم
+ جیمین... قشنگم لطفا سریع خوب شو... نمیتونم تو این وضع ببینمت... لطفا... مگه نگفتی قراره باهم تا ابد بمونیم؟ مگه نگفتی بدون هم نمیتونیم؟ پس چرا الان منو تنها گذاشتی بی معرفتتتت (گریه)
_ من غلط بکنم اتم رو تنها بزارم...
....
میدونم ریدم مممم
راستی جیمین تصادف کرده بودا
۷.۵k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.