سناریو
وقتی بستنی میمالید رو صورتش
نامجون:
وسط تابستون بود و خیلی گرمت بود نامجون هم رفته بود بستنی بخره
*صدای در..
+نامی اومدی
آروم در رو باز میگی
_های بیبی
بستنی رو ازش میگیری دو تا قیف بستنی برداشتی و با قاشق بستنی رو ریختی روش کیدرامای مورده علاقت پلی کردی و با تاپ و شلوارک سفیدت نشستی جلو مبل
+نام بیا دیگه
_باشه..باشه
وسط های فیلم بودید که بستنی رو میمالید رو صورتش
_*با قیافه پکر نگات میکنه
_بیب
بستنی رو صورتش رو آروم میخوری
_*بغلت میکنه و بقیه فیلم رو میبینید
جین:
آخر هفته بود و دوتاتون پیش هم بودید در حال خوندن کتابت بودی که جین از آشپز خونه با دوتا بستنی میاد بیرون
_شکلاتی یا توت فرنگی
+اینم سوال داره؟ شکلاتی
آروم میزنه رو دماغت و بستنی رو میده بهت
توهم با بستنی خودت میزنی رو دماغش
_یااااا
+اینم برای جبران کارت
اونم بستنی رو میماله رو لبت و میخوره...
یونگی:
رو تخت دراز کشیده بودید و داشتید باهم بستنی تون رو میخوردید
آروم بستنیش رو میگره جلو دهنت ک یه گاز کوچولو میزنی
_خب؟
+خب چی؟
+ نمیخوای یکم از بستنی خودت بدی من؟
بستنی رو میمالی رو صورتش
+بیا حالا راحت تر میخوری
اونم بستنیش رو میماله رو لبت
_خب حالا بب حساب شدیم
هوسوک:
تولد تو بود و دوتایی باهم جشن گرفته بودید بعد از اینکه کیک خوردید و کادوش رو بهت داد رفتید بیرون تا بهم بستنی بخورید رفتید بستنی فروشی مورده علاقه تو یک بستنی انبه برای تو و یک بستنی شکلاتی برای خودش میگیره یه نیمکت پیدا میکنید و میشینید روش
_امشب بهت خوش گذشت؟
+عالی بود هوسوکا
یکم بستنی میمالید رو لپش
_جبران کاری رو داری میکنی خبر ندارم
+جبران این که خامه کیک رو مالیدی رو صورتم
https://wisgoon.com/park-lm درخواستید
نامجون:
وسط تابستون بود و خیلی گرمت بود نامجون هم رفته بود بستنی بخره
*صدای در..
+نامی اومدی
آروم در رو باز میگی
_های بیبی
بستنی رو ازش میگیری دو تا قیف بستنی برداشتی و با قاشق بستنی رو ریختی روش کیدرامای مورده علاقت پلی کردی و با تاپ و شلوارک سفیدت نشستی جلو مبل
+نام بیا دیگه
_باشه..باشه
وسط های فیلم بودید که بستنی رو میمالید رو صورتش
_*با قیافه پکر نگات میکنه
_بیب
بستنی رو صورتش رو آروم میخوری
_*بغلت میکنه و بقیه فیلم رو میبینید
جین:
آخر هفته بود و دوتاتون پیش هم بودید در حال خوندن کتابت بودی که جین از آشپز خونه با دوتا بستنی میاد بیرون
_شکلاتی یا توت فرنگی
+اینم سوال داره؟ شکلاتی
آروم میزنه رو دماغت و بستنی رو میده بهت
توهم با بستنی خودت میزنی رو دماغش
_یااااا
+اینم برای جبران کارت
اونم بستنی رو میماله رو لبت و میخوره...
یونگی:
رو تخت دراز کشیده بودید و داشتید باهم بستنی تون رو میخوردید
آروم بستنیش رو میگره جلو دهنت ک یه گاز کوچولو میزنی
_خب؟
+خب چی؟
+ نمیخوای یکم از بستنی خودت بدی من؟
بستنی رو میمالی رو صورتش
+بیا حالا راحت تر میخوری
اونم بستنیش رو میماله رو لبت
_خب حالا بب حساب شدیم
هوسوک:
تولد تو بود و دوتایی باهم جشن گرفته بودید بعد از اینکه کیک خوردید و کادوش رو بهت داد رفتید بیرون تا بهم بستنی بخورید رفتید بستنی فروشی مورده علاقه تو یک بستنی انبه برای تو و یک بستنی شکلاتی برای خودش میگیره یه نیمکت پیدا میکنید و میشینید روش
_امشب بهت خوش گذشت؟
+عالی بود هوسوکا
یکم بستنی میمالید رو لپش
_جبران کاری رو داری میکنی خبر ندارم
+جبران این که خامه کیک رو مالیدی رو صورتم
https://wisgoon.com/park-lm درخواستید
۵.۷k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.