1سال بعد
1سال بعد
^جیمین
_بیا تو
^راستش یه چیز میگم اما عصبی نشو
_بگو(اروم)
^تو دیگه تو بزرگ ترین مافیا نیستی
_یعنی چی
^یه باند جدید هستش که یه زن اداره میکنه کسی تاحالا قیافشو ندیده وبخاطر شکنجه های وحشتناکی که میکنه به هیلوری معروفه
_ یعنی بزرگتری گرل بنده واو تتوشو درار هیلوری
^حتما اما یه چیزی....
_دوباره چیه
^از....از ات خبری شده؟(ناراحت)
_نه(بغض)
^اها راستی یه مهمونی مافیایی میخوان بگیرن برای فردا هیلوری هم هست
_اوکی کارا رو اماده کن (اشکشو پاک میکنه)
^اوهوم
فردا
_یونگییییی(داد)
^چرا داد میزنی؟
_خب نشنیدی ساعت چند قراره بریم
^تا دو ساعت دیگه اماده شو
_ اوکی
ویو جیمین
ساعت هفت باید میرفتیم اما الان 5 بود بلند شدم رفتم حموم زخمم خیلی درد میکرد پهلوم تیر خورده بود الان که بخیه خورده اما درد خیلی دارم توی ماموریت یکی بهم تیر زد میخوام پیداش کنم بردمش زیر اب داغ
_اهههه میسوزه
کارامو کردم اومدم بیرون زخمو باند پیچی کردم یه کت شلوار سرمه ای پوشیدم موهامو عقب دادم و عطر زدم ساعتو که دیدم 6:30 بود
^چه جذاب شدی
^جیمین
_بیا تو
^راستش یه چیز میگم اما عصبی نشو
_بگو(اروم)
^تو دیگه تو بزرگ ترین مافیا نیستی
_یعنی چی
^یه باند جدید هستش که یه زن اداره میکنه کسی تاحالا قیافشو ندیده وبخاطر شکنجه های وحشتناکی که میکنه به هیلوری معروفه
_ یعنی بزرگتری گرل بنده واو تتوشو درار هیلوری
^حتما اما یه چیزی....
_دوباره چیه
^از....از ات خبری شده؟(ناراحت)
_نه(بغض)
^اها راستی یه مهمونی مافیایی میخوان بگیرن برای فردا هیلوری هم هست
_اوکی کارا رو اماده کن (اشکشو پاک میکنه)
^اوهوم
فردا
_یونگییییی(داد)
^چرا داد میزنی؟
_خب نشنیدی ساعت چند قراره بریم
^تا دو ساعت دیگه اماده شو
_ اوکی
ویو جیمین
ساعت هفت باید میرفتیم اما الان 5 بود بلند شدم رفتم حموم زخمم خیلی درد میکرد پهلوم تیر خورده بود الان که بخیه خورده اما درد خیلی دارم توی ماموریت یکی بهم تیر زد میخوام پیداش کنم بردمش زیر اب داغ
_اهههه میسوزه
کارامو کردم اومدم بیرون زخمو باند پیچی کردم یه کت شلوار سرمه ای پوشیدم موهامو عقب دادم و عطر زدم ساعتو که دیدم 6:30 بود
^چه جذاب شدی
۸.۵k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.