دو پارتی (وقتی روش غیرتی میشی و.....) پارت ۱
#لینو
#استری_کیدز
تو و لینو ایدل هایی هستید که هر دو به طور رسمی قرار گذاشتنتون رو تایید کردید و خیلی از فنا ازتون حمایت کردن.
شما به یک مراسم دعوت شده بودین که تمامی ایدل ها و بازیگران توی اون مراسم حضور داشتن.
تو و لینو یک گوشه نشسته بودین و به اجرا های روی صحنه نگاه میکردین و هر دو واقعاً پر هیجان و خوشحال بودین.
نگاهت رو به صورت خندان لینو دادی
+ هوم...عزیزم...من میرم دستشویی، زود برمیگردم
با لبخندی صحبت کردی که اونم تایید کرد و با لبخند سرش رو تکون داد .
آروم از کنارش بلند شدی و به سمت سرویس های بهداشتی رفتی.
(چند دقیقه بعد )
بلاخره بعد از چند دقیقه کارت تموم شد و از سرویس بیرون اومدی...داشتی به سمت جایی که با لینو می نشستی میرفتی اما با دیدن یکی از ایدل های دختر که کنارش نشسته بود و داشت بگو و بخند میکرد و لینو هم همراهیش میکرد، نزدیک بود از عصبانیت منفجر بشی.
قدم هاتو محکم به سمتشون برمیداشتی.
هنوز متوجه تو نشده بود تا اینکه دستت رو آروم روی شونش زدی
لینو صورتش رو برگردوند و با دیدن تو خنده از روی صورتش محو شد
_ ا....ا.ت
لبخند فیکی به لینو و بعد به دختره زدی و محکم بازوی لینو رو گرفتی و با حرص همینطور که لبخندی بر لبان بود حرف زدی :
+ پاشو عزیزم.....کارت دارم
لینو متعجب بود اما به حرفت گوش داد و از جاش بلند شد
کشون کشون به سمت یک جای خلوت بردیش و چسبوندیش به دیوار که متعجب شد
+ پس چشم منو دور میبینی میری با دختر های دیگه حرف میزنی ارههه؟
از عصبانیتت توی شوک بود
_ ا.ت.....خ...خوبی؟
محکم تر شونه هاشو به دیوار فشار دادی
+ چرا با اون دختره حرف میزدی؟....ها؟
مینهو متعجب بود اما بعد از متوجه شدن حسادت تو خندش گرفت
_ بیبی من حسودیش شده ؟
اخمی بهش کردی
+ جوابمو بدههه
لینو نفس عمیقی کشید
_ باشه باشه
و بعد دوباره لبخندی زد
_ اول اینکه من باهاش حرف نزدم و اون خودش اومد کنارم نشست
+ وقتی میبینی یک زن غریبه میاد کنارت، باید بلند بشی و بیای پیش دوست دخترت نه اینکه بشینی و باهاش حرف بزنی
لینو از این حسادت کیوتت خندش گرفت
_ آه...عزیزم عجیب حرف میزنی هااا
+ این کجاش عجیبه هاا؟....چرا میخندی ؟
دوباره لبخندی بهت زد
_ آخه عزیزم تو توقع داشتی از کنار یک ایدل بلند شم؟....تازه اون موقع دوربین هم روم بود.....نمیتونم که باهاش سر دعوا بگیرم خوب
#استری_کیدز
تو و لینو ایدل هایی هستید که هر دو به طور رسمی قرار گذاشتنتون رو تایید کردید و خیلی از فنا ازتون حمایت کردن.
شما به یک مراسم دعوت شده بودین که تمامی ایدل ها و بازیگران توی اون مراسم حضور داشتن.
تو و لینو یک گوشه نشسته بودین و به اجرا های روی صحنه نگاه میکردین و هر دو واقعاً پر هیجان و خوشحال بودین.
نگاهت رو به صورت خندان لینو دادی
+ هوم...عزیزم...من میرم دستشویی، زود برمیگردم
با لبخندی صحبت کردی که اونم تایید کرد و با لبخند سرش رو تکون داد .
آروم از کنارش بلند شدی و به سمت سرویس های بهداشتی رفتی.
(چند دقیقه بعد )
بلاخره بعد از چند دقیقه کارت تموم شد و از سرویس بیرون اومدی...داشتی به سمت جایی که با لینو می نشستی میرفتی اما با دیدن یکی از ایدل های دختر که کنارش نشسته بود و داشت بگو و بخند میکرد و لینو هم همراهیش میکرد، نزدیک بود از عصبانیت منفجر بشی.
قدم هاتو محکم به سمتشون برمیداشتی.
هنوز متوجه تو نشده بود تا اینکه دستت رو آروم روی شونش زدی
لینو صورتش رو برگردوند و با دیدن تو خنده از روی صورتش محو شد
_ ا....ا.ت
لبخند فیکی به لینو و بعد به دختره زدی و محکم بازوی لینو رو گرفتی و با حرص همینطور که لبخندی بر لبان بود حرف زدی :
+ پاشو عزیزم.....کارت دارم
لینو متعجب بود اما به حرفت گوش داد و از جاش بلند شد
کشون کشون به سمت یک جای خلوت بردیش و چسبوندیش به دیوار که متعجب شد
+ پس چشم منو دور میبینی میری با دختر های دیگه حرف میزنی ارههه؟
از عصبانیتت توی شوک بود
_ ا.ت.....خ...خوبی؟
محکم تر شونه هاشو به دیوار فشار دادی
+ چرا با اون دختره حرف میزدی؟....ها؟
مینهو متعجب بود اما بعد از متوجه شدن حسادت تو خندش گرفت
_ بیبی من حسودیش شده ؟
اخمی بهش کردی
+ جوابمو بدههه
لینو نفس عمیقی کشید
_ باشه باشه
و بعد دوباره لبخندی زد
_ اول اینکه من باهاش حرف نزدم و اون خودش اومد کنارم نشست
+ وقتی میبینی یک زن غریبه میاد کنارت، باید بلند بشی و بیای پیش دوست دخترت نه اینکه بشینی و باهاش حرف بزنی
لینو از این حسادت کیوتت خندش گرفت
_ آه...عزیزم عجیب حرف میزنی هااا
+ این کجاش عجیبه هاا؟....چرا میخندی ؟
دوباره لبخندی بهت زد
_ آخه عزیزم تو توقع داشتی از کنار یک ایدل بلند شم؟....تازه اون موقع دوربین هم روم بود.....نمیتونم که باهاش سر دعوا بگیرم خوب
۱۷.۳k
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.