(برادر ناتنی)پارت5
(برادر ناتنی)پارت5
يه پسر جذاب قد بلند و هات و اون اقا شوهر ننم وايسادن چه پسر جذابی بود
پ/ک:سلام عزيزم. خوبيد بفرمايید داخل بشينيد …
ويو كوک حاضر شدم و خودمو خوشتيپ كردم منتظرم ببينم دختره چه جوريه هعی خودمو تو آينه نگاه كردم عجب جنتلمنيم من جونن رفتم پايين پ/ک: پسرم اومدن با ادب و مهربون باش گفتم:باشه بابا كه بابا درو باز كرد كه با يه دفتر خوشگل و جذاب روبه رو شدم عجب… اين قرار بود بشه خواهرم ……
ويو يونا
سلام كردم و نشستم رو مبل پسره بهم خيره شده بود ايشش عنتر يه چش غره رفتم كه تمومش كرد كه پدر گفت:بچه ها ما الان ازدواج كرديم درسته خب…و از الان باهم زندگی ميكنيم دخترم يونا جان ايشون پسرم جونگ كوک هست و ميتونی كوک صداش كنی
يونا:خب خوشبختم ممنون پسر جون
م/ی،:پسرم ايشونم دختر من يونا هست اميد وارم باهم كنار بياين
كوک:مادر …معلومه كه كنار ميايم مثل خواهر برادر واقعی ميشيم (:
پ/ک،:خب كوک پسرم برو بالا با يونا و اتاقش و خونه رو بهش نشون بده ممنون ميشم
كوک:چشمم پدر بيا دنبالم
يونا:اوكی رفتم دنبالش كه گفت كوک:چند سالته كوچولو
يونا:اولن كه من كوچولو نيستم دوما………
يه پسر جذاب قد بلند و هات و اون اقا شوهر ننم وايسادن چه پسر جذابی بود
پ/ک:سلام عزيزم. خوبيد بفرمايید داخل بشينيد …
ويو كوک حاضر شدم و خودمو خوشتيپ كردم منتظرم ببينم دختره چه جوريه هعی خودمو تو آينه نگاه كردم عجب جنتلمنيم من جونن رفتم پايين پ/ک: پسرم اومدن با ادب و مهربون باش گفتم:باشه بابا كه بابا درو باز كرد كه با يه دفتر خوشگل و جذاب روبه رو شدم عجب… اين قرار بود بشه خواهرم ……
ويو يونا
سلام كردم و نشستم رو مبل پسره بهم خيره شده بود ايشش عنتر يه چش غره رفتم كه تمومش كرد كه پدر گفت:بچه ها ما الان ازدواج كرديم درسته خب…و از الان باهم زندگی ميكنيم دخترم يونا جان ايشون پسرم جونگ كوک هست و ميتونی كوک صداش كنی
يونا:خب خوشبختم ممنون پسر جون
م/ی،:پسرم ايشونم دختر من يونا هست اميد وارم باهم كنار بياين
كوک:مادر …معلومه كه كنار ميايم مثل خواهر برادر واقعی ميشيم (:
پ/ک،:خب كوک پسرم برو بالا با يونا و اتاقش و خونه رو بهش نشون بده ممنون ميشم
كوک:چشمم پدر بيا دنبالم
يونا:اوكی رفتم دنبالش كه گفت كوک:چند سالته كوچولو
يونا:اولن كه من كوچولو نيستم دوما………
۱.۸k
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.