شـآ★پرك ٯلـبم
شـآ★پرك ٯلـبم
ℳ𝒪𝒯ℋ ℳ𝒴 ℋℰ𝒜ℛ𝒯
پــآرت:𝟏𝟐
بخش: 𝟎𝟐
هایری،
شاید دیگه خبری از صبح های رویایی نیست،
شاید فنجان های قهوه برای همیشه سرد شده اند،
شاید صداهای اطراف دیگر به وضوح به گوش نمیرسند..مبهماند،گنگ و عجیب،
شاید روزهای خوش یک خواب ترسناک بوده،
شاید عینک خوشخیالی دیگر روی چشمهایم سنگینی میکند،
شاید دیگر امیدی به نجات دادن آدمها از لجنزار نیست،
شاید تو هنوز هستی و مایهیِ عذابم میشوی.
شاید من خیلی وقت است مردهام،همانجا که دیگر سردی کلمات اثری بر قلبم نداشتند.
شـکنکـنهـــمهچیــزتغیـیرمیـکنه..
فصلا عوض میشن، برگا از درخت جدا
میشن، آدما تغییر میکنن، هوا آفتابی میشه، بارون میاد، یکی امروز میخنده و فرداش از غصه میمیره، اما نگاهِ من، نگاهِ من به تو
هیچوقت تغییر نمیکنه، زیبایی تو، قلبِ پاکت
و عشق بین من و تو هیچوقت تغییر نمیکنه
تو همیشه برایِ من دوست داشتنیترین
دوست داشتنیِ دنیا باقی میمونی.
تنها دریایی که برایِ درکِ معنای زندگی
غرقش شدم و درخواست نجات نکردم!
انگار سرنوشت همینه هایری، برای رسیدن به بهار باید توی زمستون بشکنیم.
میبینی؟ دنیا همینقدر با عاشقها بیرحم است..
ولی چطور میتوانم این اجازه را به قلبم بدهم؟
قلبی که برای تنفر به معشوقهاش به وجود امده است، طوری که حتی دیگران هم از او تنفر داشته باشد.. آیا لیاقت تپیدن دارد؟
اگر من بودم آنرا از وجودم دور میکردم!
اینچنین قلبی، لایق عاشقی برای تو نیست فرشتهی من.. همان بهتر که این قلب تیکهگوشتِ بیارزشی باشد.
عزیزکِ من، چهرهی بینقصت شباهت زیادی به فرشتههای کوچک پرستیدنی دارد..
درد داشت وقتی که از بهشت افتادی؟
بــزرگتریـنگـناهدنـیاعـاشقـیکـردنـه؛
همه ی ماهم گناه کاریم..
و موقعی که این گناه تبدیل به شیرین ترین اتفاق زندگی میشه به خودت میایی و میبینی همه ی اینا تموم شده
دقیقا مثل یه قمار؛
پس تو تقصیری نداری عزیزکرده ی روحم
این طبیعته عاشقی کردنه.
آرامش آغوشت هرگز از بین نمیرود ماهزادِ من...
ℳ𝒪𝒯ℋ ℳ𝒴 ℋℰ𝒜ℛ𝒯
پــآرت:𝟏𝟐
بخش: 𝟎𝟐
هایری،
شاید دیگه خبری از صبح های رویایی نیست،
شاید فنجان های قهوه برای همیشه سرد شده اند،
شاید صداهای اطراف دیگر به وضوح به گوش نمیرسند..مبهماند،گنگ و عجیب،
شاید روزهای خوش یک خواب ترسناک بوده،
شاید عینک خوشخیالی دیگر روی چشمهایم سنگینی میکند،
شاید دیگر امیدی به نجات دادن آدمها از لجنزار نیست،
شاید تو هنوز هستی و مایهیِ عذابم میشوی.
شاید من خیلی وقت است مردهام،همانجا که دیگر سردی کلمات اثری بر قلبم نداشتند.
شـکنکـنهـــمهچیــزتغیـیرمیـکنه..
فصلا عوض میشن، برگا از درخت جدا
میشن، آدما تغییر میکنن، هوا آفتابی میشه، بارون میاد، یکی امروز میخنده و فرداش از غصه میمیره، اما نگاهِ من، نگاهِ من به تو
هیچوقت تغییر نمیکنه، زیبایی تو، قلبِ پاکت
و عشق بین من و تو هیچوقت تغییر نمیکنه
تو همیشه برایِ من دوست داشتنیترین
دوست داشتنیِ دنیا باقی میمونی.
تنها دریایی که برایِ درکِ معنای زندگی
غرقش شدم و درخواست نجات نکردم!
انگار سرنوشت همینه هایری، برای رسیدن به بهار باید توی زمستون بشکنیم.
میبینی؟ دنیا همینقدر با عاشقها بیرحم است..
ولی چطور میتوانم این اجازه را به قلبم بدهم؟
قلبی که برای تنفر به معشوقهاش به وجود امده است، طوری که حتی دیگران هم از او تنفر داشته باشد.. آیا لیاقت تپیدن دارد؟
اگر من بودم آنرا از وجودم دور میکردم!
اینچنین قلبی، لایق عاشقی برای تو نیست فرشتهی من.. همان بهتر که این قلب تیکهگوشتِ بیارزشی باشد.
عزیزکِ من، چهرهی بینقصت شباهت زیادی به فرشتههای کوچک پرستیدنی دارد..
درد داشت وقتی که از بهشت افتادی؟
بــزرگتریـنگـناهدنـیاعـاشقـیکـردنـه؛
همه ی ماهم گناه کاریم..
و موقعی که این گناه تبدیل به شیرین ترین اتفاق زندگی میشه به خودت میایی و میبینی همه ی اینا تموم شده
دقیقا مثل یه قمار؛
پس تو تقصیری نداری عزیزکرده ی روحم
این طبیعته عاشقی کردنه.
آرامش آغوشت هرگز از بین نمیرود ماهزادِ من...
۵.۲k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.