با کمک استاد چوی چادرمون رو درست کردیم و با جیمین توی چاد
با کمک استاد چوی چادرمون رو درست کردیم و با جیمین توی چادر نشستیم..
جیمین: میگم.. ا.ت...
ا.ت: جانم؟
جیمین درحالی که قلبش با «جانم» ا.ت اکلیل بارون شده بود گف: گپ کلاسو دیدی؟
ا.ت: ن مگ چه خبره؟
ا.ت گوشیشو برداشت و با سیلی از پیاما روبرو شد..
الان عکسشون نه تنها توی گپ کلاس..
بلکه توی کل مدرسه پخش شده بود..
و همه اونارو کاپل میدونستن!!
ا.ت که از خجالت داشت آب میشد گف: ب.. ب.. به نظرت بهشون بگیم اشتباه فکر میکنن؟
جیمین: نمیدونم..
استاد چوی: خب خب بچه ها... چون میدونم هیچکدومتون عرضه درست کردن یه تخم مرغ هم ندارین..
براتون غذا گرفتمممم (دانلود یکی از این استادا پلیزززز)
همه به سمت غذاها هجوم بردن و برای خودشون برداشتن..
ا.ت و جیمین توی چادر بودن که..
جیمین: ا.ت..من.. من بابت رفتار گذشتم معذرت میخوام
ا.ت: من خیلی وقته بخشیدمت جیمینی..
یهو یکی از بچه های کلاس مارو صدا زد:
جیمین.. ا.ت بیاین میخوایم جرعت حقیقت بازی کنیممم(داد)
ادامه دارد...
جیمین: میگم.. ا.ت...
ا.ت: جانم؟
جیمین درحالی که قلبش با «جانم» ا.ت اکلیل بارون شده بود گف: گپ کلاسو دیدی؟
ا.ت: ن مگ چه خبره؟
ا.ت گوشیشو برداشت و با سیلی از پیاما روبرو شد..
الان عکسشون نه تنها توی گپ کلاس..
بلکه توی کل مدرسه پخش شده بود..
و همه اونارو کاپل میدونستن!!
ا.ت که از خجالت داشت آب میشد گف: ب.. ب.. به نظرت بهشون بگیم اشتباه فکر میکنن؟
جیمین: نمیدونم..
استاد چوی: خب خب بچه ها... چون میدونم هیچکدومتون عرضه درست کردن یه تخم مرغ هم ندارین..
براتون غذا گرفتمممم (دانلود یکی از این استادا پلیزززز)
همه به سمت غذاها هجوم بردن و برای خودشون برداشتن..
ا.ت و جیمین توی چادر بودن که..
جیمین: ا.ت..من.. من بابت رفتار گذشتم معذرت میخوام
ا.ت: من خیلی وقته بخشیدمت جیمینی..
یهو یکی از بچه های کلاس مارو صدا زد:
جیمین.. ا.ت بیاین میخوایم جرعت حقیقت بازی کنیممم(داد)
ادامه دارد...
۷.۹k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.