بی تو تنهام P12
#بی_تو_تنهام P12
رفتیم به یه خونه ی بزرگ خیلی کلاسیک و شیک بود دلم یه لحظه لرزید یعنی ارباب بچه گی شو اینجا گذرونده بود، بوی گل ها انگار وارد بهشت شدی رفتیم توی خونه داخلش از بیرونش زیبا تر بود وسایل خونه با رنگ قهوه و سیاه و سفید تعظین شده بودن مبل ها هم خیلی خوشگل بود
-:سلام اوما چطوری
؟ :سلام دختر گلم تو دوست دختر کوک هستی
+:سلام بله من دوست دخترش هستم
؟ :آ ببخشید عزیزم بیا داخل عروس گلم
+:مرسی خانم جئون
؟ :نه عزیزم من دیگه جای مادرتم تو هم دخترم هستی
+:چشم اوما
-:پسرتو نادیده میگیری
؟ :پسرم تو همیشه منو میبینی بزار با عروسم وقت بگذرونم
-:اصلا من چرا اینجام
(ویو ا.ت)
مادر کوک به من خیلی توجه میکرد انگار مادر واقعی من بود من اونو مثل مادر خودم میبینم بعد کلی صحبت و خندیدن شب شد و اتاقم رو نشون دادن درست روبه روی اتاق کوک بود نمیدونم چرا هر وقت میبینمش قلبم به تپیدن میوفته
(ویو کوک)
مادرم خوب با ا.ت گرم گرفته و میگه بهترین انتخابم تو زندگی ا.ت بوده من ا.ت رو دوست دارم ولی اون چی اون منو دوست داره از فکر بیرون امدم و به حیاط قدم برداشتم ا.ت اونجا بود
(ا.ت)
رفتم حیاط اون عمارت شبش از روز بهتر بود نور ها خیلی قشنگ بودن و گل های رنگا رنگ حتی شب هم میدرخشیدن وای عاشق اینجا شدم
-:بوی گل ها خوبه مگه نه
+:ها(ترسید)
-:با مامانم خوب راه امدین همینجوری ادامه بده فردا تا شب کار دارم بلکه نیام اینجا تنها میمونی فقط مواظب باش لو ندی
+:چشم م من برم بخوابم. شب بخیر
-:فرار کن ببینیم تا کجا میتونی بیبی گرل(آروم گفت)
رفتیم به یه خونه ی بزرگ خیلی کلاسیک و شیک بود دلم یه لحظه لرزید یعنی ارباب بچه گی شو اینجا گذرونده بود، بوی گل ها انگار وارد بهشت شدی رفتیم توی خونه داخلش از بیرونش زیبا تر بود وسایل خونه با رنگ قهوه و سیاه و سفید تعظین شده بودن مبل ها هم خیلی خوشگل بود
-:سلام اوما چطوری
؟ :سلام دختر گلم تو دوست دختر کوک هستی
+:سلام بله من دوست دخترش هستم
؟ :آ ببخشید عزیزم بیا داخل عروس گلم
+:مرسی خانم جئون
؟ :نه عزیزم من دیگه جای مادرتم تو هم دخترم هستی
+:چشم اوما
-:پسرتو نادیده میگیری
؟ :پسرم تو همیشه منو میبینی بزار با عروسم وقت بگذرونم
-:اصلا من چرا اینجام
(ویو ا.ت)
مادر کوک به من خیلی توجه میکرد انگار مادر واقعی من بود من اونو مثل مادر خودم میبینم بعد کلی صحبت و خندیدن شب شد و اتاقم رو نشون دادن درست روبه روی اتاق کوک بود نمیدونم چرا هر وقت میبینمش قلبم به تپیدن میوفته
(ویو کوک)
مادرم خوب با ا.ت گرم گرفته و میگه بهترین انتخابم تو زندگی ا.ت بوده من ا.ت رو دوست دارم ولی اون چی اون منو دوست داره از فکر بیرون امدم و به حیاط قدم برداشتم ا.ت اونجا بود
(ا.ت)
رفتم حیاط اون عمارت شبش از روز بهتر بود نور ها خیلی قشنگ بودن و گل های رنگا رنگ حتی شب هم میدرخشیدن وای عاشق اینجا شدم
-:بوی گل ها خوبه مگه نه
+:ها(ترسید)
-:با مامانم خوب راه امدین همینجوری ادامه بده فردا تا شب کار دارم بلکه نیام اینجا تنها میمونی فقط مواظب باش لو ندی
+:چشم م من برم بخوابم. شب بخیر
-:فرار کن ببینیم تا کجا میتونی بیبی گرل(آروم گفت)
۳.۵k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.