𝕻𝖆𝖗𝖙 6
𝕻𝖆𝖗𝖙 6
_جونگ کوک: توی خوابت ببینی من ازدواج کنم درسته گذاشتم واسه همه چیزم تصمیم بگیری ولی واسه ازدواج عمرا بزام ( به همراه داد و عصبانیت)
_جی هون: صدا تو واسه من بالا نبر پسره بی شعور از خداتم باشه گذاشتم توی خونم بمونی و مثل مادرت پرتت نکردم بیرون از این بع بعد هم هرچی گفتم میگی چشم (با داد)
_ ا/ت : تروخدا لطفا بزارید برم.. ولم کنید مگه من چه گناهی کردم (گریه و لرزش دست)
_جی هون: بعدا خودت میفهمی دختر جون ولی الان اگه دست از پا خطا کنی و به حرفام گوش نکنی تنبیه میشی
_ جونگ کوک: جی هون من نمیزارم من و این دختره بی گناه رو بدبخت کنی حالا ببین چطور تقاص کارات رو دونه به دونه پس میدی(از عصبانیت چشماش قرمز شده)
جونگ کوک از اتاق پاش رو بیرون میزاره و به سمت شوگا میره و جی هون ا/ت رو بیرون میکنه و ا/ت با چشمایی گریون به اتاقش میره
ویو کوک
دیگه از این وضعیت خسته بودم همش واسه من تصمیم گیری میکنه مردک بیشعور
به طرف اتاق شوگا حرکت کردم تا ببینم واقعا قضیه این دختره چیه دیروز که وقت نشد ازش بپرسم
در اتاق رو به صدا در اوردم و وارد شدم که دیدم بدون من جمعشون جمعه جیمین و تهیونگ( جیمین یکی دیگه از دوستای شوگا و تهیونگ و جونگ کوکه و اونم هکر باند مافیایه جی هونه) توی اتاق شوگا بودن که تا من رو دیدن گفتن: به به جئون جونگ کوک قراره داماد بشه
حوصله نداشتم پس ولشون کردم به حال خودشون و به سمت شوگا رفتم
_جونگ کوک:شوگا اینجا چه خبره قضیه این دختره ا/ت چیه
_شوگا: سلامی نشنیدم
_جونگ کوک: سلام(باحرص)
_ شوگا: یادته پدرت با یه کمپانی قرار داد بست و هکش کرد ولی اون طرف قرار داد رو مجرم کرد تا سود کنه بعدش یه نفر از اون طرف قرار داد سعی کرد جی هون و سوگلیش رو بکشه ولی فقط اون زنیکه همسرش مرد. حالا برای اینکه انتقام بگیره اومده دختر بیگناه اون فرد رو گرفته تا بکشدش و به قول خودش عذاب وجدانش راحت بشه
_جونگ کوک: خب.. بقیش
_شوگا:حالااز اونجایی که توی شلوغی تو به دختره کاری نداشتی و دختره مثل ادم اومده دنبالت شایعه شده که تو باهاش قرار میزاری و دوست دخترته بعد جی هون اومده اینارو به من گفته و منم تنها راه رو گذاشتم جلوش
_جونگ کوک: چی!!کار تو بود؟ میخوای بدبختم کنی شوگا!
_شوگا:صبر کن بگم هی وسط حرفم میپری
این تنها راهی بود که میشد انجام داد تازه بعد یه مدت که پیاز داغش خوابید طلاق میگیرید و اونم میکشن دیگه به همین سادگی
_جونگ کوک: توی خوابت ببینی من ازدواج کنم درسته گذاشتم واسه همه چیزم تصمیم بگیری ولی واسه ازدواج عمرا بزام ( به همراه داد و عصبانیت)
_جی هون: صدا تو واسه من بالا نبر پسره بی شعور از خداتم باشه گذاشتم توی خونم بمونی و مثل مادرت پرتت نکردم بیرون از این بع بعد هم هرچی گفتم میگی چشم (با داد)
_ ا/ت : تروخدا لطفا بزارید برم.. ولم کنید مگه من چه گناهی کردم (گریه و لرزش دست)
_جی هون: بعدا خودت میفهمی دختر جون ولی الان اگه دست از پا خطا کنی و به حرفام گوش نکنی تنبیه میشی
_ جونگ کوک: جی هون من نمیزارم من و این دختره بی گناه رو بدبخت کنی حالا ببین چطور تقاص کارات رو دونه به دونه پس میدی(از عصبانیت چشماش قرمز شده)
جونگ کوک از اتاق پاش رو بیرون میزاره و به سمت شوگا میره و جی هون ا/ت رو بیرون میکنه و ا/ت با چشمایی گریون به اتاقش میره
ویو کوک
دیگه از این وضعیت خسته بودم همش واسه من تصمیم گیری میکنه مردک بیشعور
به طرف اتاق شوگا حرکت کردم تا ببینم واقعا قضیه این دختره چیه دیروز که وقت نشد ازش بپرسم
در اتاق رو به صدا در اوردم و وارد شدم که دیدم بدون من جمعشون جمعه جیمین و تهیونگ( جیمین یکی دیگه از دوستای شوگا و تهیونگ و جونگ کوکه و اونم هکر باند مافیایه جی هونه) توی اتاق شوگا بودن که تا من رو دیدن گفتن: به به جئون جونگ کوک قراره داماد بشه
حوصله نداشتم پس ولشون کردم به حال خودشون و به سمت شوگا رفتم
_جونگ کوک:شوگا اینجا چه خبره قضیه این دختره ا/ت چیه
_شوگا: سلامی نشنیدم
_جونگ کوک: سلام(باحرص)
_ شوگا: یادته پدرت با یه کمپانی قرار داد بست و هکش کرد ولی اون طرف قرار داد رو مجرم کرد تا سود کنه بعدش یه نفر از اون طرف قرار داد سعی کرد جی هون و سوگلیش رو بکشه ولی فقط اون زنیکه همسرش مرد. حالا برای اینکه انتقام بگیره اومده دختر بیگناه اون فرد رو گرفته تا بکشدش و به قول خودش عذاب وجدانش راحت بشه
_جونگ کوک: خب.. بقیش
_شوگا:حالااز اونجایی که توی شلوغی تو به دختره کاری نداشتی و دختره مثل ادم اومده دنبالت شایعه شده که تو باهاش قرار میزاری و دوست دخترته بعد جی هون اومده اینارو به من گفته و منم تنها راه رو گذاشتم جلوش
_جونگ کوک: چی!!کار تو بود؟ میخوای بدبختم کنی شوگا!
_شوگا:صبر کن بگم هی وسط حرفم میپری
این تنها راهی بود که میشد انجام داد تازه بعد یه مدت که پیاز داغش خوابید طلاق میگیرید و اونم میکشن دیگه به همین سادگی
۲۰.۸k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.