𝕻𝖆𝖗𝖙 21
𝕻𝖆𝖗𝖙 21
ویو جونگ کوک
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم..
همه چیز غیر منطقی بود اصلا من چرا اون حرف رو زدم و یه مشت زدم تو صورت اون مرتیکه رفتارم دست خودم نیست.
ویو ا/ت
یهو اوردم توی ماشین و حرکت کرد پشمام ریخته بود اون واقعا جونگ کوک قبلی بود چرا اون کار رو کرد و اون جمله رو به زبون اورد با اینکه عجیب بود اما حس خوبی داشت چیزی که خیلی وقت بود تجربه نکرده بودم شت چی دارم میگم مغزم قاط زده🤦🏻♀️
شروع کردم به حرف زدن..
_ا/ت: مرسی
_جونگ کوک: خواهش
_ا/ت: خب ولش بیا فراموش کنیم چه اتفاقی افتاد الان کجا داریم میریم؟
_جونگ کوک: مگه گوشی و ایرپاد نمیخواستی؟
_ا/ت: اره خب
_جونگ کوک: الان داریم میریم بخریم.
_ا/ت: چه خوب که زودتر میریم اما چرا ساعتش رو تغییر دادی؟
_جونگ کوک: چون امروز همه میخوان توی عمارت جمع بشن و دقیقا افتاده ساعتی که میخواستیم بریم
_ا/ت: اها فرد جدیدی هم میاد
_جونگ کوک: قراره با خیلی ها اشنا بشی که توی مهمونی قبلی نشدی
_ا/ت: اهااا اوکی
چندمین بعد
ا/ت و جونگ کوک وارد سیتی سنتر شدن و به طبقه الکترونیکی رفتن و باهم فکری هم دیگه گوشی:
Samsung Galaxy S24 Ultra
خریدن که توی کار های ادیت برای ا/ت گوشی مناسبی بود به همراه یه ایرپاد.
ا/ت داشت میرفت به سمت در خروج که جونگ کوک گفت:
_جونگ کوک: کجا میری؟
_ا/ت:خب خریدیم دیگه بریم
_جونگ کوک: بازم خرید داریم عجله نکن
_ا/ت: خرید چی من که دیگه چیزی نمیخوام
_جونگ کوک: اولین که من میخوام دومن برای اینکه بهترین ادیت هارو بزنی به یه لپ تاپ گود نیاز داری عزیزم
_ا/ت: عه راست میگیا بریم بخریم(پرو)
به همراه هم یه لپ تاپ:
ایسوس Rag Zephyrus M16 GU603ZM_A
رو خریدن و رفتن واسه جونگ کوک چند دست لباس و یه ست لباس برای امشب و ا/ت هم چند تا چیز تزئینی خرید و به سمت عمارت رفتن ...
ویو جونگ کوک
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم..
همه چیز غیر منطقی بود اصلا من چرا اون حرف رو زدم و یه مشت زدم تو صورت اون مرتیکه رفتارم دست خودم نیست.
ویو ا/ت
یهو اوردم توی ماشین و حرکت کرد پشمام ریخته بود اون واقعا جونگ کوک قبلی بود چرا اون کار رو کرد و اون جمله رو به زبون اورد با اینکه عجیب بود اما حس خوبی داشت چیزی که خیلی وقت بود تجربه نکرده بودم شت چی دارم میگم مغزم قاط زده🤦🏻♀️
شروع کردم به حرف زدن..
_ا/ت: مرسی
_جونگ کوک: خواهش
_ا/ت: خب ولش بیا فراموش کنیم چه اتفاقی افتاد الان کجا داریم میریم؟
_جونگ کوک: مگه گوشی و ایرپاد نمیخواستی؟
_ا/ت: اره خب
_جونگ کوک: الان داریم میریم بخریم.
_ا/ت: چه خوب که زودتر میریم اما چرا ساعتش رو تغییر دادی؟
_جونگ کوک: چون امروز همه میخوان توی عمارت جمع بشن و دقیقا افتاده ساعتی که میخواستیم بریم
_ا/ت: اها فرد جدیدی هم میاد
_جونگ کوک: قراره با خیلی ها اشنا بشی که توی مهمونی قبلی نشدی
_ا/ت: اهااا اوکی
چندمین بعد
ا/ت و جونگ کوک وارد سیتی سنتر شدن و به طبقه الکترونیکی رفتن و باهم فکری هم دیگه گوشی:
Samsung Galaxy S24 Ultra
خریدن که توی کار های ادیت برای ا/ت گوشی مناسبی بود به همراه یه ایرپاد.
ا/ت داشت میرفت به سمت در خروج که جونگ کوک گفت:
_جونگ کوک: کجا میری؟
_ا/ت:خب خریدیم دیگه بریم
_جونگ کوک: بازم خرید داریم عجله نکن
_ا/ت: خرید چی من که دیگه چیزی نمیخوام
_جونگ کوک: اولین که من میخوام دومن برای اینکه بهترین ادیت هارو بزنی به یه لپ تاپ گود نیاز داری عزیزم
_ا/ت: عه راست میگیا بریم بخریم(پرو)
به همراه هم یه لپ تاپ:
ایسوس Rag Zephyrus M16 GU603ZM_A
رو خریدن و رفتن واسه جونگ کوک چند دست لباس و یه ست لباس برای امشب و ا/ت هم چند تا چیز تزئینی خرید و به سمت عمارت رفتن ...
۹.۰k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.