Part 2
Part 2
دیدم ا/ت رو کاناپه خوابش برده چند ثانیه بهش زل زدم میخواستم بخورمش
براید بغلش کردم بردم تو اتاق مشترکمون
ا/ت ویو
صبح بیدار شدم با صدا یه شرشر اب فهمیدم تهیونگ خونس رفتم دستشویی مو هام رو شونه زدم و مسواک زدم و صورتم رو اب زدم اومدم بیرون .
تهیونگ و دیدم که با یه حوله دورش وایساده و لباس انتخاب میکنه
تهیونگ:های بیبی صبت بخیر
ا/ت: های . من میرم صبونه درست کنم لباس پوشیدی بیا ( با حالت سرد)
تهیونگ:اوک بیبی
رفتم تو اشپز خونه داشتم پنکیک درست میکردم که با دستی دور کمرم حلقه شد
تهیونگ:بیبی کمک نمیخوای؟
ا/ت:نه ( سرد )
تهیونگ:حالت خوبه ا /ت چرا از صب این جوری میکنی؟
ا/ت:مهم نیست ( بازم سرد)
ا/ت رو برمیگردونه سمت خودش و به کابینت میچسبونتش و دستهاش رو میزاره دو طرف ا/ت
تهیونگ : برا من مهمه چون باید بدونم چرا داری از صب باهام سرد رفتار میکنی ( یه کوچولو با داد و عصبانی )
ا/ت :خیلی دوست داری بدونی اره؟ (اونم با یه کوچولو داد )
تهیونگ :اره میخوام بدونم بگو
ا/ت:.............
خوبه بنظرتون؟ 🥲
دیدم ا/ت رو کاناپه خوابش برده چند ثانیه بهش زل زدم میخواستم بخورمش
براید بغلش کردم بردم تو اتاق مشترکمون
ا/ت ویو
صبح بیدار شدم با صدا یه شرشر اب فهمیدم تهیونگ خونس رفتم دستشویی مو هام رو شونه زدم و مسواک زدم و صورتم رو اب زدم اومدم بیرون .
تهیونگ و دیدم که با یه حوله دورش وایساده و لباس انتخاب میکنه
تهیونگ:های بیبی صبت بخیر
ا/ت: های . من میرم صبونه درست کنم لباس پوشیدی بیا ( با حالت سرد)
تهیونگ:اوک بیبی
رفتم تو اشپز خونه داشتم پنکیک درست میکردم که با دستی دور کمرم حلقه شد
تهیونگ:بیبی کمک نمیخوای؟
ا/ت:نه ( سرد )
تهیونگ:حالت خوبه ا /ت چرا از صب این جوری میکنی؟
ا/ت:مهم نیست ( بازم سرد)
ا/ت رو برمیگردونه سمت خودش و به کابینت میچسبونتش و دستهاش رو میزاره دو طرف ا/ت
تهیونگ : برا من مهمه چون باید بدونم چرا داری از صب باهام سرد رفتار میکنی ( یه کوچولو با داد و عصبانی )
ا/ت :خیلی دوست داری بدونی اره؟ (اونم با یه کوچولو داد )
تهیونگ :اره میخوام بدونم بگو
ا/ت:.............
خوبه بنظرتون؟ 🥲
۱۴.۹k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.