نقآب دآر
•𝟭𝟵•
(ازاینببعدآقایجانگکهخدمتکارآقایکیمبودنتبدیلبهآقایمینمیشن
ممکنهبازهمتغییراسمداشتهباشیم
اگهبابتگیجشدنشماشدممتاسفم
نویسندهتارادیس-)
لی-بیمارستانsun-دایجونکرهجنوبی-2024
(بعد از خوردن کمی کیک دل درد عجیبی توی شکمم احساس کردم،کمی به کیک نگاه کردم و بعد به جانگ نگاه کردم و لبخندی زدم و به زور یه چنگال دیگه توی کیک زدم و کمی از کیک رو برداشتم و توی دهنم گذاشتم و به زور جویدم که متوجه نگاه های عجیب آقای کیم شدم و برگشتم و کمی بهش نگاه کردم و چند پلک زدم)
لی:مشکلی هست آقای کیم؟(چنگالش رو کنار کیکش گذاشت)
کیم:نه مشکلی نیست ولی فکر کنم شما یه مشکلی دارید...
لی:چی من؟نه بابا...
جانگ:چرا...اگه کیک نمیخوای نخور چرا به اجبار میخوری آخه؟!
لی:...
کیم:از کیک خوشتون نیومده؟یا مشکلی هست؟
لی:نه مشکلی نیست.ببخشید من یک لحظه باید برم(لبخند زد و بلند شد)
(بلند شدم و کیک رو کنار تخت جانگ روی میز گذاشتم و از اتاق خارج شدم و به سمت دستشویی رفتم،وقتی وارد دستشویی شدم خودم رو چک کردم که ببینم پریودم یا نه که خب نبودم،نفس عمیقی کشیدم و دست هام رو شستم و خشک کردم و بعد از این که به خودم نگاه کردم و کمی موهام رو صاف کردم نفس عمیقی کشیدم و لبخندی زدم و از دستشویی خارج شدم و خواستم به سمت اتاق جانگ برم متوجه شدم آقای کیم کنار در ورودی دست شویی ایستادن،به سمت آقای کیم رفتم و روبروش ایستادم)
لی:اتفاقی افتاده؟؟؟
کیم:نه...(چیزی که توی دستش پشت سرش بود رو فشرد)
لی:مشکلی هست آقای کیم؟چی توی دستتون هست؟
کیم:هیچی بهتره بریم آقای جانگ متتظرتونه!
لی:باشه پس...(به سمت اتاق جانگ حرکت کرد)
کیم-بیمارستانsun-دایجونکرهجنوبی-2024
(منه احمقو باش فکر کردم پریود شده رفتم پد بهداشتی گرفتم!وای خدا بگیر منو نیست و نابودم کن!آخه چه فکریه که با خودت کردی مرد!فرشته بیشتر از تو میفهمه!عوففف!وای وای وای...آروم باش کیم چیزی نشده که...چیزی نشده!آره آره چیزی نشده...چیزی نیست که فقط شبیه احمقا فکر کردی پریود شده رفتی پد گرفتی تا اینجا هم اومدی!آره آره...کی میشه بمیری از دستت راحت شم کیم!کییی!)
(وقتی خانم لی به سمت اتاق آقای جانگ رفت پشت سرش حرکت کردم و وقتی به سطل زباله رسیدیم پد بهداشتی رو خیلی زود توی سطل زباله انداختم و به راه رفتن پشت سر خانم کیم ادامه دادم و وقتی که خانم لی وارد اتاق شد پشت سرش وارد اتاق شدم و روی صندلی که نشسته بودم نشستم و تلفنم رو از روی میز سمت راست کنار تخت آقای جانگ برداشتم که متوجه شدم کلی تماس و پیام از طرف آقای مین دارم،تلفنم رو گذاشتم توی جیب سمت چپ شلوارم و از روی صندلی بلند شدم)
کیم:ببخشید من باید برم کاری برام پیش اومده
(ازاینببعدآقایجانگکهخدمتکارآقایکیمبودنتبدیلبهآقایمینمیشن
ممکنهبازهمتغییراسمداشتهباشیم
اگهبابتگیجشدنشماشدممتاسفم
نویسندهتارادیس-)
لی-بیمارستانsun-دایجونکرهجنوبی-2024
(بعد از خوردن کمی کیک دل درد عجیبی توی شکمم احساس کردم،کمی به کیک نگاه کردم و بعد به جانگ نگاه کردم و لبخندی زدم و به زور یه چنگال دیگه توی کیک زدم و کمی از کیک رو برداشتم و توی دهنم گذاشتم و به زور جویدم که متوجه نگاه های عجیب آقای کیم شدم و برگشتم و کمی بهش نگاه کردم و چند پلک زدم)
لی:مشکلی هست آقای کیم؟(چنگالش رو کنار کیکش گذاشت)
کیم:نه مشکلی نیست ولی فکر کنم شما یه مشکلی دارید...
لی:چی من؟نه بابا...
جانگ:چرا...اگه کیک نمیخوای نخور چرا به اجبار میخوری آخه؟!
لی:...
کیم:از کیک خوشتون نیومده؟یا مشکلی هست؟
لی:نه مشکلی نیست.ببخشید من یک لحظه باید برم(لبخند زد و بلند شد)
(بلند شدم و کیک رو کنار تخت جانگ روی میز گذاشتم و از اتاق خارج شدم و به سمت دستشویی رفتم،وقتی وارد دستشویی شدم خودم رو چک کردم که ببینم پریودم یا نه که خب نبودم،نفس عمیقی کشیدم و دست هام رو شستم و خشک کردم و بعد از این که به خودم نگاه کردم و کمی موهام رو صاف کردم نفس عمیقی کشیدم و لبخندی زدم و از دستشویی خارج شدم و خواستم به سمت اتاق جانگ برم متوجه شدم آقای کیم کنار در ورودی دست شویی ایستادن،به سمت آقای کیم رفتم و روبروش ایستادم)
لی:اتفاقی افتاده؟؟؟
کیم:نه...(چیزی که توی دستش پشت سرش بود رو فشرد)
لی:مشکلی هست آقای کیم؟چی توی دستتون هست؟
کیم:هیچی بهتره بریم آقای جانگ متتظرتونه!
لی:باشه پس...(به سمت اتاق جانگ حرکت کرد)
کیم-بیمارستانsun-دایجونکرهجنوبی-2024
(منه احمقو باش فکر کردم پریود شده رفتم پد بهداشتی گرفتم!وای خدا بگیر منو نیست و نابودم کن!آخه چه فکریه که با خودت کردی مرد!فرشته بیشتر از تو میفهمه!عوففف!وای وای وای...آروم باش کیم چیزی نشده که...چیزی نشده!آره آره چیزی نشده...چیزی نیست که فقط شبیه احمقا فکر کردی پریود شده رفتی پد گرفتی تا اینجا هم اومدی!آره آره...کی میشه بمیری از دستت راحت شم کیم!کییی!)
(وقتی خانم لی به سمت اتاق آقای جانگ رفت پشت سرش حرکت کردم و وقتی به سطل زباله رسیدیم پد بهداشتی رو خیلی زود توی سطل زباله انداختم و به راه رفتن پشت سر خانم کیم ادامه دادم و وقتی که خانم لی وارد اتاق شد پشت سرش وارد اتاق شدم و روی صندلی که نشسته بودم نشستم و تلفنم رو از روی میز سمت راست کنار تخت آقای جانگ برداشتم که متوجه شدم کلی تماس و پیام از طرف آقای مین دارم،تلفنم رو گذاشتم توی جیب سمت چپ شلوارم و از روی صندلی بلند شدم)
کیم:ببخشید من باید برم کاری برام پیش اومده
۱۲.۰k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.