Maybe the past p28
خرس عسلیم، خیالت جاتو پر کرده تهیونگ :)
امیدوارم زندگی خوبی داشته باشی، ات
بغضی کرد و برگه رو داخل پاک گذاشت و سوار ماشین شد
کوک دستش روگرفت که آروم باشه
پیاده شد و دست گل رز قرمز و سفید خرید و گذاشت توی بغل ات
" نمیخوام دست خالی بری " jk
لبخندی زد و تشکر آرومی کرد
با حرکت ماشین جئون ، تپش قلب ات بیشتر می شد
و لحظه ای با خودش فکر کرد" ازم متنفره؟"
انقدر غرق این سوال شده بود که نفهمید ماشین ایستاده
"ات؟" jk
سرشو بالا اورد ، می تونست غم رو توی چشمای جئون بخونه . اما اون خیلی وقته راهشو جدا کرده
" رسیدیم ، خواستی بیام دنبالت زنگ بزن " jk
لبخند آرومی زد
" ممنون کوک ، این کارتو فراموش نمیکنم " a,t
در ماشین رو باز کرد و زنگ خونه رو فشار داد
با دور شدن جئون ، تپش قلب پیدا کرد
لبخندش رو حفظ کرده بود تا اینکه دختر جوونی در رو باز کرد
فقط دعا میکرد آشنا باشه
"شما؟"
" منزل جناب کیم؟" a,t
" بله بفرمایید ؟"
" شما کیش میشید ؟" a,t
" من دوست دخترشم ، تهیونگ حمومه. میشه بگید کی هستید ؟"
بغضش به گلوش فشار می آورد که بشکنه
لبخندی زد و دست گل رو گذاشت توی بغل اون
" من همکار آقای کیم هستم ، اومده بودم دیدنش ، حالا که نیست اینو بهش بدید " a,t
با حوله نزدیک در شد
"هه نا کیه ؟" taehyung
با دیدن تصویر ات ، قلبش پاشید
هه نه اسلاید بعد
امیدوارم زندگی خوبی داشته باشی، ات
بغضی کرد و برگه رو داخل پاک گذاشت و سوار ماشین شد
کوک دستش روگرفت که آروم باشه
پیاده شد و دست گل رز قرمز و سفید خرید و گذاشت توی بغل ات
" نمیخوام دست خالی بری " jk
لبخندی زد و تشکر آرومی کرد
با حرکت ماشین جئون ، تپش قلب ات بیشتر می شد
و لحظه ای با خودش فکر کرد" ازم متنفره؟"
انقدر غرق این سوال شده بود که نفهمید ماشین ایستاده
"ات؟" jk
سرشو بالا اورد ، می تونست غم رو توی چشمای جئون بخونه . اما اون خیلی وقته راهشو جدا کرده
" رسیدیم ، خواستی بیام دنبالت زنگ بزن " jk
لبخند آرومی زد
" ممنون کوک ، این کارتو فراموش نمیکنم " a,t
در ماشین رو باز کرد و زنگ خونه رو فشار داد
با دور شدن جئون ، تپش قلب پیدا کرد
لبخندش رو حفظ کرده بود تا اینکه دختر جوونی در رو باز کرد
فقط دعا میکرد آشنا باشه
"شما؟"
" منزل جناب کیم؟" a,t
" بله بفرمایید ؟"
" شما کیش میشید ؟" a,t
" من دوست دخترشم ، تهیونگ حمومه. میشه بگید کی هستید ؟"
بغضش به گلوش فشار می آورد که بشکنه
لبخندی زد و دست گل رو گذاشت توی بغل اون
" من همکار آقای کیم هستم ، اومده بودم دیدنش ، حالا که نیست اینو بهش بدید " a,t
با حوله نزدیک در شد
"هه نا کیه ؟" taehyung
با دیدن تصویر ات ، قلبش پاشید
هه نه اسلاید بعد
۲۳.۵k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.