Maybe the past p29
"ات؟" teahyung
" رابطه تون پایدار آقای کیم ، دوست دخترتون خیلی خوشگله " a,t
و با تند کردن پاهاش دور شد ، دیگه باورش شده بود عشق وجود نداره
با چشمای تار شماره کوک روگرفت
"الو ؟" jk
بغضش رو قورت داد و گفت :
" بیا دنبالم دم هایپر مارکت منتظرم" a,t
و بدون اینکه منتظر جوابی باشه قطع کرد
تو قسم خوردی تهیونگ !
هیچی نمی دونست ، گیج بود
با دیدن سوجو از پشت شیشه وارد شد و سه تا بطری خرید و دونه به دونه شروع به خوردن کرد
به طور عجیبی اشکی نمیومد ، مسیرشون گم شده!
" ات؟" jk
جئون که صدایی نشنید براید بغلش کرد و داخل ماشین گذاشت
توی راه به این فکر میکرد چرا انقدر زود تموم شد؟
کلش ۱۵ دقیقه بود !
با رسیدن به خونه دخترک سرکش و لجباز رو بغل کرد و روی مبل گذاشت
بوی عجیبی میداد و با تکون خوردنش فهمید بیدار شده
چشماش رو آروم مالید و زمزمه کرد
" تهیونگی ، خواب عجیبی دیدم !
خواب دیدم دوست دختر داشتی " a,t
از بوی دهنش فهمید مسته
ات دستش رو روی صورت بی نقص جئون گذاشت و قابش کرد
" دیگه تنهام نزار باشه ؟" a,t
آروم بوسه های پی دی پی و سردرگمش رو به لب های جئون هدیه داد
جئون می دونست الان مسته و وقتی هوشیار بشه عصبی میشه اما واسش مهم نبود ، به این کار نیاز داشت تا آروم بشه -
" دوست دارم بهشت من ، حتی اگه از من متنفر باشی تا عمر دارم این قلب مال توئه " jk
قلب ات ، به طرز عجیبی آروم گرفت
بغضش شکست و با گریه داد میزد
جئون از دیدن اشکاش مرد و زنده شد
" رابطه تون پایدار آقای کیم ، دوست دخترتون خیلی خوشگله " a,t
و با تند کردن پاهاش دور شد ، دیگه باورش شده بود عشق وجود نداره
با چشمای تار شماره کوک روگرفت
"الو ؟" jk
بغضش رو قورت داد و گفت :
" بیا دنبالم دم هایپر مارکت منتظرم" a,t
و بدون اینکه منتظر جوابی باشه قطع کرد
تو قسم خوردی تهیونگ !
هیچی نمی دونست ، گیج بود
با دیدن سوجو از پشت شیشه وارد شد و سه تا بطری خرید و دونه به دونه شروع به خوردن کرد
به طور عجیبی اشکی نمیومد ، مسیرشون گم شده!
" ات؟" jk
جئون که صدایی نشنید براید بغلش کرد و داخل ماشین گذاشت
توی راه به این فکر میکرد چرا انقدر زود تموم شد؟
کلش ۱۵ دقیقه بود !
با رسیدن به خونه دخترک سرکش و لجباز رو بغل کرد و روی مبل گذاشت
بوی عجیبی میداد و با تکون خوردنش فهمید بیدار شده
چشماش رو آروم مالید و زمزمه کرد
" تهیونگی ، خواب عجیبی دیدم !
خواب دیدم دوست دختر داشتی " a,t
از بوی دهنش فهمید مسته
ات دستش رو روی صورت بی نقص جئون گذاشت و قابش کرد
" دیگه تنهام نزار باشه ؟" a,t
آروم بوسه های پی دی پی و سردرگمش رو به لب های جئون هدیه داد
جئون می دونست الان مسته و وقتی هوشیار بشه عصبی میشه اما واسش مهم نبود ، به این کار نیاز داشت تا آروم بشه -
" دوست دارم بهشت من ، حتی اگه از من متنفر باشی تا عمر دارم این قلب مال توئه " jk
قلب ات ، به طرز عجیبی آروم گرفت
بغضش شکست و با گریه داد میزد
جئون از دیدن اشکاش مرد و زنده شد
۱۸.۱k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.