P6
P6
آقای معلم:بچه ها این صدای خنده کیه؟
شما سه تا سریع تغییر مود دادین تا آقای معلم نفهمه.
یون کیونگ:کسی اینجا نمیخنده شاید از کلاس های دیگه هست!🤷🏻♀️😂
همه ی بچه ها چون میدونستن شماها داشتین میخندیدین داشتن میترکیدن از خنده.
بعد از اینکه اون کلاس پاره کننده تموم شد تا آقای معلم پاشو از در گذاشت بیرون کل کلاس زدین زیر خنده.😂
سوجین:وای تهیونگ خدا نکشتت اونجایی که رفتی زیر میز من مردم(سوجین یکی از همکلاسی هاتون هست)
جونگ کوک داشت تورو نگا میکرد که یه فکری به سرش زد!
به این فکر میکر که بره به سوجین بگه که ا.ت رو دوست داره ولی اون رفته سمت تهیونگ و میخواست به سوجین بگه که با همدیگه چند وقت الکی برن تو رابطه که شاید ا.ت اومد و با جونگ کوک حرف زد.
کل بچه های کلاس دور ا.ت و تهیونگ جمع شده بودن و سوال های مختلف میپرسیدن،یهو جونگ کوک صندلیش رو محکم حول داد به سمت عقب و اومد جلوی تو وایساد و به تو نگا کرد تو هم بهش نگا کردی و تهیونگ تا فهمید شما دوتا چش تو چش شدین دست تورو محکم گرفت جونگ کوک فهمید و یه نگاهی به دستاتون انداخت و بعد دوباره به تو نگا کرد و گفت:(جونگ کوک دستاش تو جیبش بود)
جونگ کوک:سوجین دنبالم بیا کارت دارم
سوجین:من؟چیکار؟
جونگ کوک:گفتم دنبالم بیا.
بعد جونگ کوک رفت تو حیاط و منتظر سوجین موند.
سوجین یه نگاهی به تو و یون کیونگ انداخت بعد تو سرت رو تکون دادی و گفتی:
ا.ت:برو
سوجین رفت بیرون و جونگ کوک رو دید
سوجین:خب میشنوم چیکارم داشتی؟
جونگ کوک همه چیز رو برای سوجین توضیح داد بعد…
پارت بعد:30 لایک
آقای معلم:بچه ها این صدای خنده کیه؟
شما سه تا سریع تغییر مود دادین تا آقای معلم نفهمه.
یون کیونگ:کسی اینجا نمیخنده شاید از کلاس های دیگه هست!🤷🏻♀️😂
همه ی بچه ها چون میدونستن شماها داشتین میخندیدین داشتن میترکیدن از خنده.
بعد از اینکه اون کلاس پاره کننده تموم شد تا آقای معلم پاشو از در گذاشت بیرون کل کلاس زدین زیر خنده.😂
سوجین:وای تهیونگ خدا نکشتت اونجایی که رفتی زیر میز من مردم(سوجین یکی از همکلاسی هاتون هست)
جونگ کوک داشت تورو نگا میکرد که یه فکری به سرش زد!
به این فکر میکر که بره به سوجین بگه که ا.ت رو دوست داره ولی اون رفته سمت تهیونگ و میخواست به سوجین بگه که با همدیگه چند وقت الکی برن تو رابطه که شاید ا.ت اومد و با جونگ کوک حرف زد.
کل بچه های کلاس دور ا.ت و تهیونگ جمع شده بودن و سوال های مختلف میپرسیدن،یهو جونگ کوک صندلیش رو محکم حول داد به سمت عقب و اومد جلوی تو وایساد و به تو نگا کرد تو هم بهش نگا کردی و تهیونگ تا فهمید شما دوتا چش تو چش شدین دست تورو محکم گرفت جونگ کوک فهمید و یه نگاهی به دستاتون انداخت و بعد دوباره به تو نگا کرد و گفت:(جونگ کوک دستاش تو جیبش بود)
جونگ کوک:سوجین دنبالم بیا کارت دارم
سوجین:من؟چیکار؟
جونگ کوک:گفتم دنبالم بیا.
بعد جونگ کوک رفت تو حیاط و منتظر سوجین موند.
سوجین یه نگاهی به تو و یون کیونگ انداخت بعد تو سرت رو تکون دادی و گفتی:
ا.ت:برو
سوجین رفت بیرون و جونگ کوک رو دید
سوجین:خب میشنوم چیکارم داشتی؟
جونگ کوک همه چیز رو برای سوجین توضیح داد بعد…
پارت بعد:30 لایک
۱۱.۸k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.