P5
P5
جونگ کوک هم رسید مدرسه
دید چند نفر از همکلاسی ها به یه چیزی نگا میکنن
رفت جلو دید ا.ت و تهیونگ همدیگه رو بغل کردن جونگ کوک کیفش از روی شونش افتاد زمین(جونگ کوک کیفش رو یه وری انداخته بود)
تهیونگ اتفاقی چشمش خورد به جونگ کوک همینجور که تو بغل هم بودین تهیونگ خیلی اروم بهت گفت:
تهیونگ:هی ا.ت
ا.ت:بله
تهیونگ:جونگ کوک داره مارو نگا میکنه
ا.ت:ولش کن دیگه واسم مهم نیس
بعد از همدیگه جدا شدین
تو دست تهیونگ رو گرفتی
ا.ت:بیا بریم
تهیونگ:باشه
تهیونگ دستت رو ول کرد بعد دستش رو گذاشت دور گردنت
تهیونگ:حالا بریم
تو خندیدی بعد گفتی:
ا.ت:بریم
رفتین تو کلاس پشت سرتون هم جونگ کوک اومد
تو و تهیونگ کنار هم نشستین وسایلاتون رو گذاشتین رو میز و آماده کردین بعد از اینکه وسایلتون رو آماده کردین لباساتون رو صاف و مرتب کردین بعد دست همدیگه رو گرفتین و منتظر معلم موندین
جونگ کوک هم رفت نشست و تا معلم بیاد شما دو تا رو نگا کرد
یون کیونگ اومد پشت شما دو تا نشست
یون کیونگ:خب بگید ببینم چند وقته باهمین؟چند تا قرار گذاشتین؟چند بار تا الان همدیگه رو بوسیدین؟
یون کیونگ همینجوری داشت سوال هاش رو میپرسید که تو جلوی دهنش رو گرفتی
ا.ت:یون کیونگ بزار برسی بعد سوال هاتو دونه دونه بپرس
بعد هر سه تاتون زدین زیر خنده جوری که دل درد گرفتین(از خنده همدیگه خندتون میگرفت)
جونگ کوک داشت شما سه تارو نگا میکرد و حرس میخورد شما سه تا داشتین میخندیدین که آقای معلم وارد کلاس شد شما سریع خودتون رو جمع کردین ولی هنوز داشتین میترکیدین از خنده
آقای معلم:خب بچه ها کتاب هاتون رو باز کنید
کتاب هاتون رو باز کردین و منتظر موندین تا آقای معلم درس بده
تهیونگ داشت میترکید از خنده دیگه نمیتونست دووم بیاره خودکارش رو انداخت زمین و رفت زیر میز خندید
آقای معلم برگشت گفت…
پارت بعد:20 لایک
جونگ کوک هم رسید مدرسه
دید چند نفر از همکلاسی ها به یه چیزی نگا میکنن
رفت جلو دید ا.ت و تهیونگ همدیگه رو بغل کردن جونگ کوک کیفش از روی شونش افتاد زمین(جونگ کوک کیفش رو یه وری انداخته بود)
تهیونگ اتفاقی چشمش خورد به جونگ کوک همینجور که تو بغل هم بودین تهیونگ خیلی اروم بهت گفت:
تهیونگ:هی ا.ت
ا.ت:بله
تهیونگ:جونگ کوک داره مارو نگا میکنه
ا.ت:ولش کن دیگه واسم مهم نیس
بعد از همدیگه جدا شدین
تو دست تهیونگ رو گرفتی
ا.ت:بیا بریم
تهیونگ:باشه
تهیونگ دستت رو ول کرد بعد دستش رو گذاشت دور گردنت
تهیونگ:حالا بریم
تو خندیدی بعد گفتی:
ا.ت:بریم
رفتین تو کلاس پشت سرتون هم جونگ کوک اومد
تو و تهیونگ کنار هم نشستین وسایلاتون رو گذاشتین رو میز و آماده کردین بعد از اینکه وسایلتون رو آماده کردین لباساتون رو صاف و مرتب کردین بعد دست همدیگه رو گرفتین و منتظر معلم موندین
جونگ کوک هم رفت نشست و تا معلم بیاد شما دو تا رو نگا کرد
یون کیونگ اومد پشت شما دو تا نشست
یون کیونگ:خب بگید ببینم چند وقته باهمین؟چند تا قرار گذاشتین؟چند بار تا الان همدیگه رو بوسیدین؟
یون کیونگ همینجوری داشت سوال هاش رو میپرسید که تو جلوی دهنش رو گرفتی
ا.ت:یون کیونگ بزار برسی بعد سوال هاتو دونه دونه بپرس
بعد هر سه تاتون زدین زیر خنده جوری که دل درد گرفتین(از خنده همدیگه خندتون میگرفت)
جونگ کوک داشت شما سه تارو نگا میکرد و حرس میخورد شما سه تا داشتین میخندیدین که آقای معلم وارد کلاس شد شما سریع خودتون رو جمع کردین ولی هنوز داشتین میترکیدین از خنده
آقای معلم:خب بچه ها کتاب هاتون رو باز کنید
کتاب هاتون رو باز کردین و منتظر موندین تا آقای معلم درس بده
تهیونگ داشت میترکید از خنده دیگه نمیتونست دووم بیاره خودکارش رو انداخت زمین و رفت زیر میز خندید
آقای معلم برگشت گفت…
پارت بعد:20 لایک
۱۲.۶k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.