صبح پاشدم دیدم تخت خونی هست
صبح پاشدم دیدم تخت خونی هست
+شت پریودم بله
+جونکوک خوابش صبوک هست
و اگر یک چیزی تکون بخوره بیدارم میشه پاشدم خیلی آرم داشتم رو تختی رو در میوردم که یهو
_ببینم پریود شدی
+که یهو گریم گرفت
_ چرا گریه میکنی
+خیلی خجالت آوره جونکوک
_نه اصلانم اینطوری نیست تازه یکبار جمین پریود شد خیلی بد بود
+واقعا راست میگی (گریه )
_اهوم من میرم پد بخرم
+ببخشید
_چرا عذر خواهی میکنی تقصصیر تو نیست
جونکوک رفت منم رو تختی رو جمع کردم که یهو یادم افتاد امشب ساعت ۱۲ باید برم که تو افکار خودم بودم که یهو جونکوک گفت
_بیا عشقم
+مرسیییی
+شت پریودم بله
+جونکوک خوابش صبوک هست
و اگر یک چیزی تکون بخوره بیدارم میشه پاشدم خیلی آرم داشتم رو تختی رو در میوردم که یهو
_ببینم پریود شدی
+که یهو گریم گرفت
_ چرا گریه میکنی
+خیلی خجالت آوره جونکوک
_نه اصلانم اینطوری نیست تازه یکبار جمین پریود شد خیلی بد بود
+واقعا راست میگی (گریه )
_اهوم من میرم پد بخرم
+ببخشید
_چرا عذر خواهی میکنی تقصصیر تو نیست
جونکوک رفت منم رو تختی رو جمع کردم که یهو یادم افتاد امشب ساعت ۱۲ باید برم که تو افکار خودم بودم که یهو جونکوک گفت
_بیا عشقم
+مرسیییی
۲.۹k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.