p⑤
p⑤
تو ماشین بودم ک...
انقد خسته بودم خوابم برد....
ویو کوکــ
نگاهش بهش انداختم موهاش چتری بود و موهای بلندی داشت چشمای کشیده و لبای پفکی..... بدن سفیدی داشت و اندامی زیبا.....
خب بنظرم آشپز بشه خوبه...... بنظر دستپخت خوبیم داره....
ماشین ترمز کرد و با سر خوردم ب صندلی جلو
ا.ت آی سرممممممم
کوک: چته؟
ا/ت: ببخشید آقا
رفتیم توی عمارت انقد بزرگ بود ک سرم داشت گیج میخورد....
ی عمارت بزرگ کف زمین کاشی های نقره ای بود ک انقد تمیز بودن خودمو توشون میدیدم ی لوستر خیلی بزرگ داشتن و دوتا راه پله ی بزرگ
توی افکار خودم بودم ک......
کوک: هوی هواست کجاست؟ روز اولی ک نمیخوای گیج بزنی؟
ا/ت: ن آقا ببخشید
کوک: وقتشه قانون های این خونه رو بدونی؟
۱_بدون اجازه ی من جایی نمیری!
۲_وارد اتاق ۴طبقه ی سوم نمیشی!
۳_با من خیلی رسمی حرف میزنی!
۴_بدون اجازم وارد اتاقم نمیشی!
۵_حق دوست پسر داشتنم نداری!
ا/ت: آقا اجازه!
کوک: بگو
ا/ت: چرا نباید دوست پسر داشته باشیم؟
کوک: چون دیگه هواست ب کارت جمع نمیشه و.....(هزار تا دلیل میاره گشادیم نمیزاره بنویسم😂)
ا/ت: بله آقا دونستم
کوک: خوبه.....
ی دست لباس بهم دادن و گفتن از فردا کارمو شروع کنم .....
اجوما: سلام دخترم! خوش اومدی بیا اتاقتو بهت نشون بدم...
ا/ت: ممنونم خانم!
اجوما: دخترم راحت باش....
ا/ت: لبخند*
اتاقمو بهم نشون دادن صورتی بود وایییییییی*خر ذوق*
ی تخت ی آینه و ی کنسول و.....
اینجا مل منه آخ جون....من تاحالا اتاق نداشتم....
در زده شدو... کوک اومد تو.....
خ
م
ا
ر
ی
حمایتم کنید بیبی هاممممم💖✨🥲🤌🏻
تو ماشین بودم ک...
انقد خسته بودم خوابم برد....
ویو کوکــ
نگاهش بهش انداختم موهاش چتری بود و موهای بلندی داشت چشمای کشیده و لبای پفکی..... بدن سفیدی داشت و اندامی زیبا.....
خب بنظرم آشپز بشه خوبه...... بنظر دستپخت خوبیم داره....
ماشین ترمز کرد و با سر خوردم ب صندلی جلو
ا.ت آی سرممممممم
کوک: چته؟
ا/ت: ببخشید آقا
رفتیم توی عمارت انقد بزرگ بود ک سرم داشت گیج میخورد....
ی عمارت بزرگ کف زمین کاشی های نقره ای بود ک انقد تمیز بودن خودمو توشون میدیدم ی لوستر خیلی بزرگ داشتن و دوتا راه پله ی بزرگ
توی افکار خودم بودم ک......
کوک: هوی هواست کجاست؟ روز اولی ک نمیخوای گیج بزنی؟
ا/ت: ن آقا ببخشید
کوک: وقتشه قانون های این خونه رو بدونی؟
۱_بدون اجازه ی من جایی نمیری!
۲_وارد اتاق ۴طبقه ی سوم نمیشی!
۳_با من خیلی رسمی حرف میزنی!
۴_بدون اجازم وارد اتاقم نمیشی!
۵_حق دوست پسر داشتنم نداری!
ا/ت: آقا اجازه!
کوک: بگو
ا/ت: چرا نباید دوست پسر داشته باشیم؟
کوک: چون دیگه هواست ب کارت جمع نمیشه و.....(هزار تا دلیل میاره گشادیم نمیزاره بنویسم😂)
ا/ت: بله آقا دونستم
کوک: خوبه.....
ی دست لباس بهم دادن و گفتن از فردا کارمو شروع کنم .....
اجوما: سلام دخترم! خوش اومدی بیا اتاقتو بهت نشون بدم...
ا/ت: ممنونم خانم!
اجوما: دخترم راحت باش....
ا/ت: لبخند*
اتاقمو بهم نشون دادن صورتی بود وایییییییی*خر ذوق*
ی تخت ی آینه و ی کنسول و.....
اینجا مل منه آخ جون....من تاحالا اتاق نداشتم....
در زده شدو... کوک اومد تو.....
خ
م
ا
ر
ی
حمایتم کنید بیبی هاممممم💖✨🥲🤌🏻
۹.۷k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.