پارت : ۱۹

پارت : ۱۹

ا.ت: باشه ولی گشنت نیست زیاد چیزی نخوردی

جیمین : چرا خیلی گشنمه ( خم میشه و ا.ت رو میبوسه ) الان سیر شدم

راوی: خب به دلیل گشادی حال ندارم بنویسم چی شد خلاصه بدونین خدافظی کردن و جیمین رفت امریکا سفر کاری

ا.ت : اینجوری نمیشه من نمیخوام این بچه رو نگه دارم اگه این بچه بدنیا بیاد جیمین عمرا بزاره ازش جدا بشم به کوک زنگ میزنم اره این بهترین راهه

راوی: حالا شاید براتون سوال باشه شماره کوک رو از کجا اورده بیاید بهتون بگم

فلش بک به ساعت ۳ نصف شب:

ا.ت : *با خواب بدی که دیدم از خواب پریدم خیلی ترسیده بودم ولی یکم بعد حالم خوب شد سعی کردم بخوام ولی خوابم نبرد پس  تصمیم گرفتم یه فکری برای فرار بکنم یاد اون پسره کوک افتادم اون حتما میتونه کمکم کنه ولی چجوری بهش بگم داشتم به این فکر میکردم که چشمم به گوشی جیمین افتاد یا احتیاط رفتم سمتش شماره ی کوک رو تو گوشیم وارد کردمو خوابیدم*

پایان فلش بک

ا.ت : سمت گوشیم رفت و شمارشو گرفتم که بعد چند تا بوق جواب داد

کوک : الو شما ؟

ا.ت : الو ا.ت ام

کوک : واقعا شماره ی منو از کجا داری جیمین چجوری بهت اجازه داد بهم زنگ بزنی

ا.ت : داستانس مفصله ولی الان ازت میخوام کمکم کنی

کوک : اوکی گرل چه کمکی از دستم برمیاد

ا.ت: بیا منو بدزد من واقعا جیمینو دوست ندارم نمیخوام پیشش زندگی کنم

کوک: جدی میگی ؟

ا.ت : اره

کوک : باشه بیب منتظرم باش