اسم رمان : مامی من باش
اسم رمان. ::::::::::::::::::::::::::::::::::مامی من باش part«~«~«~«~«~«~«~«~«~«~«~ 3 حوصله نداشتم برم خونع دوباره حاظر شم برای همین فقط مامان بابا رو رسوندم خونع خودشون به مامان گفتم وسایل ارایشیشو از تو خونع بده که ارایشم رو درست کنم بعد به سمت زمین مسابقه حرکت کردم از ماشین پیاده شدم سوییچ ماشین رو دادم به نگه بان تا برای مسابقه امادش کنه داشتم دور و ورو نگاه میکردم که هیونگ دو رو دیدم بالای سکو که دلشت برای مسابقه کورس جایزه دختر میزاشت « هیونگ دو دوست لونایه» از این که کسی رو به بزور ببره اون بالا و بخواد سرش مسابقه بدن بدم میومد برای همین همیشه سر اونا من مسابقه میدادم تا ازادشون کنم خپب این بار یک دختر رو بزور اوردع بودن ولی عجب چیزیه خیلی خوشکله لبای برجسته بزرگش چشم های درشتش اندام روی فرمش موهای خوشگلش خیلی ازش خوسم اومده بود دلم میخواست برام کار کنه
🧠خوبه پس چطوره این دفه سر این شرط ببندی ها ؟
🫀اوم راست میگی فکر بدی هم نیست ها
🧠چی دیوونه شدی میخوای سر یه هرزه شرط ببندی
🫀اون هرزه نیست حرف دهنتو بفهم مگه نمیبینی اونو بزور اوردم (خودم: بسه هردوتون خفه ش
🧠خوبه پس چطوره این دفه سر این شرط ببندی ها ؟
🫀اوم راست میگی فکر بدی هم نیست ها
🧠چی دیوونه شدی میخوای سر یه هرزه شرط ببندی
🫀اون هرزه نیست حرف دهنتو بفهم مگه نمیبینی اونو بزور اوردم (خودم: بسه هردوتون خفه ش
۳.۲k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.