دو پارتی
دو پارتی
ویو ا. ت
امروز با نامجون قرار داشتم پس رفتم حموم 30 کردم و اومدم بیرون و اون هودی و شرتک سبزم رو پوشیدم( تو اسلاید ها می زارم) و ارایش لایتی کردم و موهای بلند و حالت داره مشکیم رو بالا بستم و عطر وانیلی رو زدن و رفتم وقتی داشتم از در بیرون می اومدم مامانم مانع رفتنم شد و من رو برد تو اتاقم و گفت که یه پسر 29 ساله داره میاد خواستگاری و من مجبورم با اون ازدواج کنم وگرنه بابام بد بلایی سرم میاره.
با ناراحتی و بغض و حس اعصبانیت از خونه زدم بیرون و رفتم پیشه نامجون که باهاش صحبت کنم
ویو نامجون
امروز با ا. ت قرار داشتم رفتم حموم 5 مینی کردم و اومدم بیرون و ست لی سرمه ایم رو پوشیدم و کلاه حصیری رو سرم کردم و عینک مشکیم رو به یقه پیراهنم وصل کردم( توی اسلاید ها گذاشتم). عطر سرد و تلخم رو زدم و از خونه زدم بیرون و رفتم به محل قرارمون
ویو نویسنده
ا. ت وقتی که نامجون رو دید زرتی زد زیره گریه و محکم پرید بغلش
نامجون که توانایی دیدن گریه های ا. ت رو دید بغلش کرد و علت گریه هاش رو پرسید
ا. ت : کاه قضیه رو براش تعریف کرد
نامجون:خب به نظر من باهاش ازدواج کن
ا. ت:نامجون خل شدی چی میگی؟( با لحن اعصبانی و داد)
نامجون: تو که ندیدیش شاید خوشگل باشه
ا. ت:فکر کردی من مشکلم قیافه است
ویو ا. ت
امروز با نامجون قرار داشتم پس رفتم حموم 30 کردم و اومدم بیرون و اون هودی و شرتک سبزم رو پوشیدم( تو اسلاید ها می زارم) و ارایش لایتی کردم و موهای بلند و حالت داره مشکیم رو بالا بستم و عطر وانیلی رو زدن و رفتم وقتی داشتم از در بیرون می اومدم مامانم مانع رفتنم شد و من رو برد تو اتاقم و گفت که یه پسر 29 ساله داره میاد خواستگاری و من مجبورم با اون ازدواج کنم وگرنه بابام بد بلایی سرم میاره.
با ناراحتی و بغض و حس اعصبانیت از خونه زدم بیرون و رفتم پیشه نامجون که باهاش صحبت کنم
ویو نامجون
امروز با ا. ت قرار داشتم رفتم حموم 5 مینی کردم و اومدم بیرون و ست لی سرمه ایم رو پوشیدم و کلاه حصیری رو سرم کردم و عینک مشکیم رو به یقه پیراهنم وصل کردم( توی اسلاید ها گذاشتم). عطر سرد و تلخم رو زدم و از خونه زدم بیرون و رفتم به محل قرارمون
ویو نویسنده
ا. ت وقتی که نامجون رو دید زرتی زد زیره گریه و محکم پرید بغلش
نامجون که توانایی دیدن گریه های ا. ت رو دید بغلش کرد و علت گریه هاش رو پرسید
ا. ت : کاه قضیه رو براش تعریف کرد
نامجون:خب به نظر من باهاش ازدواج کن
ا. ت:نامجون خل شدی چی میگی؟( با لحن اعصبانی و داد)
نامجون: تو که ندیدیش شاید خوشگل باشه
ا. ت:فکر کردی من مشکلم قیافه است
۱۲.۴k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.