پارت 57
#پارت_57
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
خارشی به سرم دادم و گفتم:
+چیزی نیست بیا اینور من سریع کتونی و بپوشم بریم!!
داشتم آروم آروم کتونی هامو عوض میکردم که سارا یکی زد تو سرم و گفت:
-بدو دیگه تینا،نکنه میخوای اون طرف سرتم من بشکونم؟!
راهگان اومدها الان هاست بره تو کلاس و ما جا بمونیم!!
با شنیدن اسم راهگان یاد تموم بدبختی هام میفتادم!!
تو همین فکرا بودم که سارا محکم با مشت زد تو سرم و گفت:
-به چی خیرههههه موندییی؟!
اصن من میرم تو هر وقت خواستی بیا بای!!
همزمان که داشتم تند تند بند کتونیم و میبستم گفتم:
+نه نه نه وایسا،وایسا تورو خدا باهم بریم!!
سارا بی توجه به من رفت داخل مدرسه و با استرس بعد از بستن بندای کتونی دوییدم دنبالش!!
تو راهروی مدرسه تند تند راه میرفتیم که خانوم کرمی سر راهمون سبز شد:
-پت و مت کجا بااین همه عجله؟!
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
خارشی به سرم دادم و گفتم:
+چیزی نیست بیا اینور من سریع کتونی و بپوشم بریم!!
داشتم آروم آروم کتونی هامو عوض میکردم که سارا یکی زد تو سرم و گفت:
-بدو دیگه تینا،نکنه میخوای اون طرف سرتم من بشکونم؟!
راهگان اومدها الان هاست بره تو کلاس و ما جا بمونیم!!
با شنیدن اسم راهگان یاد تموم بدبختی هام میفتادم!!
تو همین فکرا بودم که سارا محکم با مشت زد تو سرم و گفت:
-به چی خیرههههه موندییی؟!
اصن من میرم تو هر وقت خواستی بیا بای!!
همزمان که داشتم تند تند بند کتونیم و میبستم گفتم:
+نه نه نه وایسا،وایسا تورو خدا باهم بریم!!
سارا بی توجه به من رفت داخل مدرسه و با استرس بعد از بستن بندای کتونی دوییدم دنبالش!!
تو راهروی مدرسه تند تند راه میرفتیم که خانوم کرمی سر راهمون سبز شد:
-پت و مت کجا بااین همه عجله؟!
۳.۳k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.