پارت 60
#پارت_60
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
پوفی کشیدم و تو دلم گفتم:
+یه بدبختی دیگه!!
به سمت سارا رفتم و کنارش وایسادم ، زیر چشمی نگاهی به امیر علی انداختم که مشغول درس دادن بود!!
نگاهمو ازش گرفتم و به زمین دوختم که سارا آروم پرسید:
-دفتر چیکارت داشتن!!
با یادآوری حرفای مدیرمون دوباره بغض لعنتی به گلوم چنگ زد و به دروغ گفتم:
+هیچی!! حال مادرمو پرسید!!
سارا که همیشه متوجه دروغام میشد گفت:
-باشه نمیخواد بگی دیگه چرا بهم دروغ میگی؟!
اومدم چیزی بگم که با صدای امیر علی ساکت شدم:
-افشار؟!
سارا فوری لب زد:
-بله آقا؟!
عصبی پرسید دو ساعته با کی داری حرف میزنی؟!
سارا هول کرده گفت:
-امممم چیزه آقا نع...
من که پشت سارا پنهون شده بودم جلو تر اومدم و لب زدم:
+سلام!!
با دیدنم اون قیافه عبوس و اخمی جاش و به لبخند داد و گفت:
-سلام، چرا انقدر دیر کردی شما؟!
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
پوفی کشیدم و تو دلم گفتم:
+یه بدبختی دیگه!!
به سمت سارا رفتم و کنارش وایسادم ، زیر چشمی نگاهی به امیر علی انداختم که مشغول درس دادن بود!!
نگاهمو ازش گرفتم و به زمین دوختم که سارا آروم پرسید:
-دفتر چیکارت داشتن!!
با یادآوری حرفای مدیرمون دوباره بغض لعنتی به گلوم چنگ زد و به دروغ گفتم:
+هیچی!! حال مادرمو پرسید!!
سارا که همیشه متوجه دروغام میشد گفت:
-باشه نمیخواد بگی دیگه چرا بهم دروغ میگی؟!
اومدم چیزی بگم که با صدای امیر علی ساکت شدم:
-افشار؟!
سارا فوری لب زد:
-بله آقا؟!
عصبی پرسید دو ساعته با کی داری حرف میزنی؟!
سارا هول کرده گفت:
-امممم چیزه آقا نع...
من که پشت سارا پنهون شده بودم جلو تر اومدم و لب زدم:
+سلام!!
با دیدنم اون قیافه عبوس و اخمی جاش و به لبخند داد و گفت:
-سلام، چرا انقدر دیر کردی شما؟!
۳.۵k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.