ات رفتم یه چرا زدم بیدار شدم دیدم ساعت 9 هس رفتم پایین دی
ات رفتم یه چرا زدم بیدار شدم دیدم ساعت 9 هس رفتم پایین دیدم هیچکی تو خونه نی
فکر کنم کوک هم رفته
دیدم که زنگ در زده شد و رفتم باز کردم دیدم که غذای سفارشی اومد و پولش قبلا پرداخت شده
گرفتم و اومدم تو که با باز شدن در اتاق کوک و بدن نیمه برهنه اش شوکه شدم و گقتم ممنون کوک بابت غذا
کوک از پله ها اومد پایین و نشت سر میز و من هم نشستم غذا هارو وا کردیم که بخوریم .
کوک : راستی ات از رعد برق میترسی(من عاشقشم🥲)
ات " نه چطور
کوک : آخه امشب میخواد بارون بباره،🤡
ات : خب که چی
کوک : هیچی همینطوری گفتم
ویو ات : غذا که تموم شد بلند شدم برم اتاق خواب که گوشیم که روی میز بود صدای پیام اومد
اومدم بردارم گوشیم رو که کوک با نکاه معنا دار نگاه کرد
ات : اوه دوستمه
کوک : عه چه جالب ولی میشه ببینم
ات :اوه کوک حریم شخصی
کوک : ات گوشی رو ببینم
ات ویو اگه گوشی رو نگاه میکرد میفهمید جانگ پیام داده و این دفعه پوستم کنده بود
کوک : ات یبار دیگه میگم بده
ات : حرفش رو نادیده گرفتم که یدفعه حمله ور شد و گوشی رو گرفت
کوک ویو: نگاه به پیام کردم که اسم نحس جانگ رو دیدم
ات : کوک بخدا خودش پیام داده میدونی که من ازش خوشم نمیاددد
کوک ویو " پیام رو چک کردم نوشته بود
ات سلام خوبی میای فردا هم رو ملاقات کنیم
کوک : ات بخدا دیگه این بار شوخی ندارم
ات ویو : حمله ور شد سمتم که....
فکر کنم کوک هم رفته
دیدم که زنگ در زده شد و رفتم باز کردم دیدم که غذای سفارشی اومد و پولش قبلا پرداخت شده
گرفتم و اومدم تو که با باز شدن در اتاق کوک و بدن نیمه برهنه اش شوکه شدم و گقتم ممنون کوک بابت غذا
کوک از پله ها اومد پایین و نشت سر میز و من هم نشستم غذا هارو وا کردیم که بخوریم .
کوک : راستی ات از رعد برق میترسی(من عاشقشم🥲)
ات " نه چطور
کوک : آخه امشب میخواد بارون بباره،🤡
ات : خب که چی
کوک : هیچی همینطوری گفتم
ویو ات : غذا که تموم شد بلند شدم برم اتاق خواب که گوشیم که روی میز بود صدای پیام اومد
اومدم بردارم گوشیم رو که کوک با نکاه معنا دار نگاه کرد
ات : اوه دوستمه
کوک : عه چه جالب ولی میشه ببینم
ات :اوه کوک حریم شخصی
کوک : ات گوشی رو ببینم
ات ویو اگه گوشی رو نگاه میکرد میفهمید جانگ پیام داده و این دفعه پوستم کنده بود
کوک : ات یبار دیگه میگم بده
ات : حرفش رو نادیده گرفتم که یدفعه حمله ور شد و گوشی رو گرفت
کوک ویو: نگاه به پیام کردم که اسم نحس جانگ رو دیدم
ات : کوک بخدا خودش پیام داده میدونی که من ازش خوشم نمیاددد
کوک ویو " پیام رو چک کردم نوشته بود
ات سلام خوبی میای فردا هم رو ملاقات کنیم
کوک : ات بخدا دیگه این بار شوخی ندارم
ات ویو : حمله ور شد سمتم که....
۲۵.۹k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.