همیشه آرزؤ میکردم که زمانِ مرگم هر چه زودتر فرا برسه که خ
همیشه آرزؤ میکردم که زمانِ مرگم هر چه زودتر فرا برسه که خاطرات خوبم از اینی که هست محوتر نشه
همه چی انقدر سخت بود که بخاطر دردِ بی نهایته قلبم میگفتم اگر خدایی وجود داره ازش میخوام شیشهٔ عمر من رو به کوتایی برسونه ،
این خواسته ها قبل از آشنایی با تو بود و الان؟
با وجود درد های وجود خودم درد های توام به آغوش میکشم که مبادا بیشتر از اینی که هست زخمی بشی
من همراهِ زخم های خودم زخم های تو رو میبوسیدم بلکه ذهنت رو از هر ناآرامی آرام کنم .
ازت خواستم منو مثل سیگار وینستون لایتت بین لب هات بکشی که دردی رو ازت دوا سازم مردِ من .
همه چی انقدر سخت بود که بخاطر دردِ بی نهایته قلبم میگفتم اگر خدایی وجود داره ازش میخوام شیشهٔ عمر من رو به کوتایی برسونه ،
این خواسته ها قبل از آشنایی با تو بود و الان؟
با وجود درد های وجود خودم درد های توام به آغوش میکشم که مبادا بیشتر از اینی که هست زخمی بشی
من همراهِ زخم های خودم زخم های تو رو میبوسیدم بلکه ذهنت رو از هر ناآرامی آرام کنم .
ازت خواستم منو مثل سیگار وینستون لایتت بین لب هات بکشی که دردی رو ازت دوا سازم مردِ من .
۶.۳k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.