پارت دهم
پارت دهم
از فیلیکس زود تر بیدار شدم تا صبحانه درست کنم و آماده بشم برای تمرین
بعد از اینکه صبحانه درست کردم
ولباس پوشیدم خواستم برم لبه ی پنجره کتاب بخونم که سرم گیج رفت خواستم بی افتم که فیلیکس گرفتم وحالت بغل گرفتم و گفت
دلت درد نمیکنه
گفتم آره تو از کجا میدونی
یاد شب افتادم
گفت دیش رو یادت نمیاد
برای اینکه به اون راه بزنمش گفتم بیا صبحانه بخوری چون قراره بهم تمرین بدی
منو چسبوند به دیوار گفت اگه یادت نمیاد میتونم دوباره انجامش بدم تا هم قبلی رو به یاد بیاری هم اینو یادت بمونه
گفتم نه نه نه نه یادم میاد یادم میاد
بعدش از لب بوسیدم منم همراهیش کردم
گفت حالا دختر خودم شدی
گفت بیا بریم صبحانه
صبحانه رو خوردیم
رفتیم بیرون
فیلیکس: امروز میخوام مهم ترین قانون رو بگم
هیچوقت نباید به حریفت اعتماد کنی حتی اگه عاشق اون باشی
اول از همه باید هنر های رزمی یاد بگیری
بعدش استفاده از قدرتت
روز اول ۴ تا حرکت رزمی بهت یاد میدم و روز بعدش ۵ بهت یاد میدم و امتحان اون ۴ تا
بعد از دیدن حرکات تمام اون ها رو یاد گرفتم
تعجب کرد ۴ تا حرکت سخت انجام داد بازم اون ها رو یاد گرفتم ولی سریع نبودم
گفت فردا ۱۰ بهت یاد میدم وفردا ازت این ۸ تا رو امتحان میگیرم
حالا بدون من تمرین کن
من میرم خونه رو مرتب کنم و ناهار درست کنم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خماری
لایک کن کامنت بزار
از فیلیکس زود تر بیدار شدم تا صبحانه درست کنم و آماده بشم برای تمرین
بعد از اینکه صبحانه درست کردم
ولباس پوشیدم خواستم برم لبه ی پنجره کتاب بخونم که سرم گیج رفت خواستم بی افتم که فیلیکس گرفتم وحالت بغل گرفتم و گفت
دلت درد نمیکنه
گفتم آره تو از کجا میدونی
یاد شب افتادم
گفت دیش رو یادت نمیاد
برای اینکه به اون راه بزنمش گفتم بیا صبحانه بخوری چون قراره بهم تمرین بدی
منو چسبوند به دیوار گفت اگه یادت نمیاد میتونم دوباره انجامش بدم تا هم قبلی رو به یاد بیاری هم اینو یادت بمونه
گفتم نه نه نه نه یادم میاد یادم میاد
بعدش از لب بوسیدم منم همراهیش کردم
گفت حالا دختر خودم شدی
گفت بیا بریم صبحانه
صبحانه رو خوردیم
رفتیم بیرون
فیلیکس: امروز میخوام مهم ترین قانون رو بگم
هیچوقت نباید به حریفت اعتماد کنی حتی اگه عاشق اون باشی
اول از همه باید هنر های رزمی یاد بگیری
بعدش استفاده از قدرتت
روز اول ۴ تا حرکت رزمی بهت یاد میدم و روز بعدش ۵ بهت یاد میدم و امتحان اون ۴ تا
بعد از دیدن حرکات تمام اون ها رو یاد گرفتم
تعجب کرد ۴ تا حرکت سخت انجام داد بازم اون ها رو یاد گرفتم ولی سریع نبودم
گفت فردا ۱۰ بهت یاد میدم وفردا ازت این ۸ تا رو امتحان میگیرم
حالا بدون من تمرین کن
من میرم خونه رو مرتب کنم و ناهار درست کنم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خماری
لایک کن کامنت بزار
۵.۶k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.