پارت هفتم 🌕
پارت هفتم 🌕
وقتی رفتیم تو کلبه شب شده بود برای همین باید شام درست میکردم
شام رو درست کردم و باهم خوردیم از دست پخت من خیلی خوشش اومد
وبهم گفت فردا قراره تمرین کنیم
گفتم تمرین چی گفت میبینی
لباس هارو عوض کردیم و رفتیم باهم توی یک تخت خوابیدیم
فردا ☀️
ساعت ۶ بیدار شدم
دیدم فیلیکس بیداره
رفتم صبحانه درست کردم خوردیم
و گفت لباس تو اتاق رو بپوش
رفتم وپوشیدم
رفتیم بیرون
فیلیکس:درسته که تو قصر پدرت بهت یاد ندادن که از قدرت استفاده کنی
از امروز هم مبارزه یاد میگیری وهم استفاده از قدرت هات
برات چند تا کتاب آوردم باید اینها رو بخونی تا کامل مهارت ها رو یاد بگیری
امروز میتونی یکم استراحت کنی و ببینی من چطوری تمرین میکنم
از فردا شنبه شروع میکنیم
ات :فیلیکس میگم چرا داری این ها رو بهم یاد میدی
فیلیکس:چون میخوام اگر من نبودم از خودت مراقبت کنی
ات : فیلیکس حرف از رفتن نزن
حالا بیا بریم کلبه باهم کمی غذا وشراب بخوریم هر دو میرن داخل کلبه 😈
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خمارییی 😂
لایککک کن 🩵
کامنت بزارر 🩵
وقتی رفتیم تو کلبه شب شده بود برای همین باید شام درست میکردم
شام رو درست کردم و باهم خوردیم از دست پخت من خیلی خوشش اومد
وبهم گفت فردا قراره تمرین کنیم
گفتم تمرین چی گفت میبینی
لباس هارو عوض کردیم و رفتیم باهم توی یک تخت خوابیدیم
فردا ☀️
ساعت ۶ بیدار شدم
دیدم فیلیکس بیداره
رفتم صبحانه درست کردم خوردیم
و گفت لباس تو اتاق رو بپوش
رفتم وپوشیدم
رفتیم بیرون
فیلیکس:درسته که تو قصر پدرت بهت یاد ندادن که از قدرت استفاده کنی
از امروز هم مبارزه یاد میگیری وهم استفاده از قدرت هات
برات چند تا کتاب آوردم باید اینها رو بخونی تا کامل مهارت ها رو یاد بگیری
امروز میتونی یکم استراحت کنی و ببینی من چطوری تمرین میکنم
از فردا شنبه شروع میکنیم
ات :فیلیکس میگم چرا داری این ها رو بهم یاد میدی
فیلیکس:چون میخوام اگر من نبودم از خودت مراقبت کنی
ات : فیلیکس حرف از رفتن نزن
حالا بیا بریم کلبه باهم کمی غذا وشراب بخوریم هر دو میرن داخل کلبه 😈
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خمارییی 😂
لایککک کن 🩵
کامنت بزارر 🩵
۳.۹k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.