مافیای جذاب من پارت ۱۲
خیلی لختی بود.
#رزی
خیلی سردم بود. ولی به هر حال بیشتر از خودم نگران جنی بودم.
وقتی اون پسره که فکر کنم اسمش جیمین بود اومد، ازش در مورد جنی پرسیدیم. اما بدون اینکه جوابمو بده اومد سمتم و کتشو در آورد و انداخت روی پاهای من. تعجب کرده بودم.
بعد روی زانوهاش نشست و رو به من گفت:
جیمین: اول نگران خودت باش. مافیا این طوری دیده بودی؟
رزی: نه ولی اسکول این طوری دیده بودم.
جیمین: تو که نمیخوای همون بلایی که سر خواهرت آوردم سر خودتم بیارم!؟
رزی: فک کردی کی هستی که به خودت اجازه میدی این جوری باهام صحبت کنی!!؟؟*داد*
جیمین: هویییی!!!!.......خودت بگو کی هستی!؟!
رزی: کسی که اول اسمشو تو گوگل بزنی صاف برات میاره. کسی که همه ی آهنگاش حتی از ۵ سال پیش هم هنوز تو اسپاتفای میدرخشه و کسی که طرفدار هاش براش آدم میکشن! کسی که یه دنسر سولوئیست ه که از گروه های کیپاپ هم معروف تره!
جیمین: پس الان طرفداراش کجان که براش آدم بکشن؟؟
رزی:...........
جیمین: هه*پوزخند*
بلند شدمو از اونجا رفتم. درو بستم و به یکی از محافظا گفتم:
جیمین: مراقبش باشین و هر یه ربع بهش سر بزنین. یه پتو هم براش ببرین تا نمرده.
&:چشم قربان.
معلومه دختره ضعیفه و توی این سرما میوفته میمیره ماهم میمونیم بدون مدرک.
رفتم تو اتاق خودم و از خستگی خودمو رو تخت پرت کردم. دستمو گذاشتم رو صورتم و بعد یاد حرفای رزی افتادم. گوشیمو برداشتم و به خاطر اینکه از حرفاش مطمئن بشم اسمشو سرچ کردم. اون راست میگفت. یکی از آهنگاش رو گوش کردم.
خودمونیم. صداش خیلی قشنگه.
.
.
.
《پایان فلش بک》
#تهیونگ
ساعت9:45
☆
رفتم تو سالن که جیمین رو دیدم.
تهیونگ: از اون دختره چه خبر؟
انقدر گزارش کن که جونت دراد....
منکه دادم....
در هر صورت میزارم....
پس بیا🖕🏻🖕🏻🖕🏻
#رزی
خیلی سردم بود. ولی به هر حال بیشتر از خودم نگران جنی بودم.
وقتی اون پسره که فکر کنم اسمش جیمین بود اومد، ازش در مورد جنی پرسیدیم. اما بدون اینکه جوابمو بده اومد سمتم و کتشو در آورد و انداخت روی پاهای من. تعجب کرده بودم.
بعد روی زانوهاش نشست و رو به من گفت:
جیمین: اول نگران خودت باش. مافیا این طوری دیده بودی؟
رزی: نه ولی اسکول این طوری دیده بودم.
جیمین: تو که نمیخوای همون بلایی که سر خواهرت آوردم سر خودتم بیارم!؟
رزی: فک کردی کی هستی که به خودت اجازه میدی این جوری باهام صحبت کنی!!؟؟*داد*
جیمین: هویییی!!!!.......خودت بگو کی هستی!؟!
رزی: کسی که اول اسمشو تو گوگل بزنی صاف برات میاره. کسی که همه ی آهنگاش حتی از ۵ سال پیش هم هنوز تو اسپاتفای میدرخشه و کسی که طرفدار هاش براش آدم میکشن! کسی که یه دنسر سولوئیست ه که از گروه های کیپاپ هم معروف تره!
جیمین: پس الان طرفداراش کجان که براش آدم بکشن؟؟
رزی:...........
جیمین: هه*پوزخند*
بلند شدمو از اونجا رفتم. درو بستم و به یکی از محافظا گفتم:
جیمین: مراقبش باشین و هر یه ربع بهش سر بزنین. یه پتو هم براش ببرین تا نمرده.
&:چشم قربان.
معلومه دختره ضعیفه و توی این سرما میوفته میمیره ماهم میمونیم بدون مدرک.
رفتم تو اتاق خودم و از خستگی خودمو رو تخت پرت کردم. دستمو گذاشتم رو صورتم و بعد یاد حرفای رزی افتادم. گوشیمو برداشتم و به خاطر اینکه از حرفاش مطمئن بشم اسمشو سرچ کردم. اون راست میگفت. یکی از آهنگاش رو گوش کردم.
خودمونیم. صداش خیلی قشنگه.
.
.
.
《پایان فلش بک》
#تهیونگ
ساعت9:45
☆
رفتم تو سالن که جیمین رو دیدم.
تهیونگ: از اون دختره چه خبر؟
انقدر گزارش کن که جونت دراد....
منکه دادم....
در هر صورت میزارم....
پس بیا🖕🏻🖕🏻🖕🏻
۱۵.۱k
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.