رستا ( ریما )
یه دست کت شلوار مشکی اسپرت طوری برداشتم تا بپوشم
رفتن نشستم جلوی ایینه و نشستم رو صندلی
خبببب
اول یه ذره کرم زدم
بعد خط چشم
یه رژ گلبهی رنگ زدم
و تمام
بلند شدم و کت و شلوار ام رو با کفش تخت پوشیدم
و شال مشکی رو انداختم سرم
عطر زدم و منتظر رز موندم
که همون اومد بیرون
رز اول موهاشو خشک کرد و بهد اونارو محکم با سرش دم اسبی بست
اینجوری باعث میشد چشماش کشیده تر و گربه ای دیده بشه
بعدم یه خط چشم و ریمل و رژ گونه و یه رژ لب قرمز زد
خیلی خوب شده بود
لباساش و پوشید و چکمه مچی های پاشنه بلند هم پوشید پوشید
شال انداخت رو سرش و عطر زد و گفت : بریم
بسم الله گفتم و راه افتادیم
رفتن نشستم جلوی ایینه و نشستم رو صندلی
خبببب
اول یه ذره کرم زدم
بعد خط چشم
یه رژ گلبهی رنگ زدم
و تمام
بلند شدم و کت و شلوار ام رو با کفش تخت پوشیدم
و شال مشکی رو انداختم سرم
عطر زدم و منتظر رز موندم
که همون اومد بیرون
رز اول موهاشو خشک کرد و بهد اونارو محکم با سرش دم اسبی بست
اینجوری باعث میشد چشماش کشیده تر و گربه ای دیده بشه
بعدم یه خط چشم و ریمل و رژ گونه و یه رژ لب قرمز زد
خیلی خوب شده بود
لباساش و پوشید و چکمه مچی های پاشنه بلند هم پوشید پوشید
شال انداخت رو سرش و عطر زد و گفت : بریم
بسم الله گفتم و راه افتادیم
۱.۷k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.