آرتا
بعد از دوش کوتاهی حاضر شدیم
یه پیرهن مردونه مشکی جذب تنم کردم با یه شلوار لی مشکی
موهامو شونه کردم بالایی و عطر زدم
مسیح : میگم میخوای بریم ؟
من : خب باباا بریم
مسیح یه پیرهن سفید با کروات زده بود
و شلوار لی مشکی
و راه افتادیم
همون موقع در اتاق بغلی بازی شد و رستا و رز اومدن بیرون
نگاهی به تیپ رز کردم
نچ نچ نچ رژ قرمز ؟
رستا : هوی به چی خیره ای ؟
من : غنچه عزیزم میتونم بپرسم چرا رژ زدی ؟
رز : نه
رستا : باریکلا خوشم اومد بزن قدش
و دستشون رو به هم زدن
مسیح : اهم ریماااا؟
رستا : تو ساکت شو ها
همون لحظه در کنار اتاق باز شد و امیر و آیدا اومدن بیرون
امیر اخماش تو هم بود
و آیدا هم عادی
تیپ آیدا یه شلوار لی مشکی و یقه اسکی انگشتی و روشم یه سویشرت چرم پوشیده بود و موهاشم بافته بود و یه شال گذاشت سرش
امیر : بریم آرسام پیام داد پایینه
آیدا : بریم
پشت هم راه افتادیم و پله هارو رفتیم پایین
چرا انقدر پله گذاشتن آخه
با دیدن کریم و کامیار و ۴ نفر دیکه که فقط عکسشون رو دیده بودم سر میز نشسته بودن
کامیار سوتی زد و گفت : درست به موقع
و رو به رز گفت : گلم تو بیا اینجا بشین
عوضی
رز که مشخص بود بدش اومد ولی با ذوقی الکی گفت : باشه
و رفت کنارش نشست
منتظر روزیم که انقدر بزنمش تا بلند بلند سگ سگ کنه و ناله کنه
هوففففف
آرسام : ایلیا بشینید هنوز مهمون داریم
امیر سری تکون داد و گفت: اوکی
و همه نشستیم
یه پیرهن مردونه مشکی جذب تنم کردم با یه شلوار لی مشکی
موهامو شونه کردم بالایی و عطر زدم
مسیح : میگم میخوای بریم ؟
من : خب باباا بریم
مسیح یه پیرهن سفید با کروات زده بود
و شلوار لی مشکی
و راه افتادیم
همون موقع در اتاق بغلی بازی شد و رستا و رز اومدن بیرون
نگاهی به تیپ رز کردم
نچ نچ نچ رژ قرمز ؟
رستا : هوی به چی خیره ای ؟
من : غنچه عزیزم میتونم بپرسم چرا رژ زدی ؟
رز : نه
رستا : باریکلا خوشم اومد بزن قدش
و دستشون رو به هم زدن
مسیح : اهم ریماااا؟
رستا : تو ساکت شو ها
همون لحظه در کنار اتاق باز شد و امیر و آیدا اومدن بیرون
امیر اخماش تو هم بود
و آیدا هم عادی
تیپ آیدا یه شلوار لی مشکی و یقه اسکی انگشتی و روشم یه سویشرت چرم پوشیده بود و موهاشم بافته بود و یه شال گذاشت سرش
امیر : بریم آرسام پیام داد پایینه
آیدا : بریم
پشت هم راه افتادیم و پله هارو رفتیم پایین
چرا انقدر پله گذاشتن آخه
با دیدن کریم و کامیار و ۴ نفر دیکه که فقط عکسشون رو دیده بودم سر میز نشسته بودن
کامیار سوتی زد و گفت : درست به موقع
و رو به رز گفت : گلم تو بیا اینجا بشین
عوضی
رز که مشخص بود بدش اومد ولی با ذوقی الکی گفت : باشه
و رفت کنارش نشست
منتظر روزیم که انقدر بزنمش تا بلند بلند سگ سگ کنه و ناله کنه
هوففففف
آرسام : ایلیا بشینید هنوز مهمون داریم
امیر سری تکون داد و گفت: اوکی
و همه نشستیم
۱.۵k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.