بد بوی کلاس پارت 8
بد بوی کلاس پارت 8
ات ویو
ارفتیم توی خونه اتاق به اندازه همه بود
البته یه اتاق از ۱۰ تا اضاف میومد اونم بخاطر می سو خانو بود که میرفت پیش اقاییشون بخوابه
خب بعد از اون با تمام پسرا خوب شدیم
لیانا با شوگا خیلی جفت جور شده بود شوگا هم دست کمی از اون نداشت قشنگ میشد بفهمی اینهو سگ همو دوس دارن بروز نمیدن حالا ما هم خر
جی هوپ و می سو هم خیلی همو دوس داشتن در حدی که هفته دیگه قرار بود جی هوپ بره خاستگاری
منم از جیمین خوشم میومد اما احساس میکردم این حس یکطرفس:)
ناخداگاه جلوی جمع لبخند خیلی خیلی خیلی غمگینی زدم و کل جمع حواسشونو به من دادن جیمین نگران اومد کنارمو گفت
جیمین: حالت خوبه یهو افسردگی بعد زایمان گرفتی ( به شوخی )
باهم خندیدیم
ناگهان شوگا به لیانا یه چیزی گفت رفتن توی یکی از اتاقا ذهنم به جاهای خیلی بدی رفت ولی گفتم نه بابا این اتفاق نمیوفته
توی اتاق مکالمه لیانا و شوگا
لیانا : خب کاری داشتی شوگا
شوگا : خب خب خب من چیزه یعنی
لیانا : نمیخوای که بزای که انقدر زور میزنی ( به شوخی )
شوگا : الان ترجیح میدم بزام تا تو حالت
لیانا : خب میگفتی
شوگا : خب من یه مدتی که چطور بگم من ازت خوشم میاد
لیانا : تو شک بود که لبای شوگارو رویه لباش حس کرد
بعد یه مدتی همراهی کرد
شوگا : خب اره یا نه
لیانا : حقیقتش شوگا من دوست ندارم
شوگا : نا امید
لیانا : عاشقتم دیوونه
شوگا سرشو گرفت بالا و چشماش برقی زد بعد لیانا رو بغل کردو گفت
شوگا : نزدیک بود سکته کنم دختر این چکاری بود
لیانا خنده
ات ویو
از اتاق بیرون اومدن اما بانیش باز ...
ادامه دارد ...
دوستون دارم بازم بابت تاخیر عذرخواهی میکنم
لایک و کامنت فالو فراموش نشه
بوس بوس به دوتا لپاتون
ات ویو
ارفتیم توی خونه اتاق به اندازه همه بود
البته یه اتاق از ۱۰ تا اضاف میومد اونم بخاطر می سو خانو بود که میرفت پیش اقاییشون بخوابه
خب بعد از اون با تمام پسرا خوب شدیم
لیانا با شوگا خیلی جفت جور شده بود شوگا هم دست کمی از اون نداشت قشنگ میشد بفهمی اینهو سگ همو دوس دارن بروز نمیدن حالا ما هم خر
جی هوپ و می سو هم خیلی همو دوس داشتن در حدی که هفته دیگه قرار بود جی هوپ بره خاستگاری
منم از جیمین خوشم میومد اما احساس میکردم این حس یکطرفس:)
ناخداگاه جلوی جمع لبخند خیلی خیلی خیلی غمگینی زدم و کل جمع حواسشونو به من دادن جیمین نگران اومد کنارمو گفت
جیمین: حالت خوبه یهو افسردگی بعد زایمان گرفتی ( به شوخی )
باهم خندیدیم
ناگهان شوگا به لیانا یه چیزی گفت رفتن توی یکی از اتاقا ذهنم به جاهای خیلی بدی رفت ولی گفتم نه بابا این اتفاق نمیوفته
توی اتاق مکالمه لیانا و شوگا
لیانا : خب کاری داشتی شوگا
شوگا : خب خب خب من چیزه یعنی
لیانا : نمیخوای که بزای که انقدر زور میزنی ( به شوخی )
شوگا : الان ترجیح میدم بزام تا تو حالت
لیانا : خب میگفتی
شوگا : خب من یه مدتی که چطور بگم من ازت خوشم میاد
لیانا : تو شک بود که لبای شوگارو رویه لباش حس کرد
بعد یه مدتی همراهی کرد
شوگا : خب اره یا نه
لیانا : حقیقتش شوگا من دوست ندارم
شوگا : نا امید
لیانا : عاشقتم دیوونه
شوگا سرشو گرفت بالا و چشماش برقی زد بعد لیانا رو بغل کردو گفت
شوگا : نزدیک بود سکته کنم دختر این چکاری بود
لیانا خنده
ات ویو
از اتاق بیرون اومدن اما بانیش باز ...
ادامه دارد ...
دوستون دارم بازم بابت تاخیر عذرخواهی میکنم
لایک و کامنت فالو فراموش نشه
بوس بوس به دوتا لپاتون
۴.۴k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.