با اینکه شرط ها نرسیده بود گزاشتم🗿🤌🏻
با اینکه شرط ها نرسیده بود گزاشتم🗿🤌🏻
ازدواج اجباری
P:4
رفتم پیشش نشستم که یهو گفت....
جونگکوک:پدر بزرگ گفتین کارمون دارین بفرمایید کارتون رو بگید من قرار دارم
پدر بزرگ:بعد شام مطرحش میکنم
☆☆☆☆☆☆☆☆
بعد چن مین خدمتکار ها شامو آماده کرده بودن رفتیم نشستیم تا شام بخوریم مامان منو جونگکوک پیش هم نشستن پدر بزگمونم بالا نشست پیرامونم پیش هم منو جونگکوک هم نشستیم پیش هم میخواستیم غذارو شروع کنیم که یهو گوشی جونگکوک زنگ خورد جواب دار
(تماس)
جیا:سلامم ددی کجایی
جونگکوک:خونه عموم دعوتیم(یکم سرد)
جیا:باشه ددی بعدا میبینمت بای
جونگکوک :بای(کمی سرد)
(پایان تماس)
شروع کردیم به خوردن شام بعد که تموم شد خدمتکار ها میزو جمع کردم رفتیم نشستیم دور هم که پدربزرگ گفت
(پدربزرگ رو پ گ میزارم:/ میدونم عنه)
پ گ:ات و جونگکوک
ات و جی کی:بله
پ گ :شما باید باهم ازدواج کن
جی کی :پدر بزرگ چی میگین خودتون میدونید من یکی دیگرو دوست دارم
پ جونگکوک:حرفی نباشه همینه که هست ههمون هم موافقیم اگرم تو میخوای با اون دختره هر*زه ازدواج کنی ما اجازه نمیدیم
جی کی:آخه....
پ جونگکوک:آخه نداره همین که گفتم
(ات ویو)
من یکم به جونگکوک علاقه داشتم اما خب نمیدونستم اونم به من علاقه داره یا نه الان که پدر بزرگ بحث رو باز کرد خوشحال شدم اما بعد که گفت یکی دیگرو دوصت داره ناراحت شدم باورم نمیشه عشقم بهش یک طرفس
پ ات:خب پدر جان مراسم کی هست
پ گ: راستی مراسم ۳ روز دیگه هست همه جیز آماده هست فقط فردا ات و جونگکوک باید برن خرید کنند
پ جونگکوک:ات فردا ساعت ۹ جونگکوک میاد دنبالت
ات:ب....باشه
☆☆☆☆☆☆☆☆☆
بعد چن ساعت مهمونا هم رفتن ساعت ۱۱ نیم بود منم رفتم داخل اتاقم لباسم رو عوض کردم آرایشم پاک کردم دراز کشیدم روی تخت چشام گرم شد و خوابم برد
☆☆☆☆☆☆
(فردا صبح ات ویو)
ساعتو نگاه کردم ساعت ۸ بود بلند شدم رفتم دستشویی کار های لازم رو انجام دادمرفتم سمت کمد یه کراپ آستین بلند آبی بایه شورتک آبی پوشیدم یه سوییشرت سفید هم برداشتم که سردم شد بپوشم یه تینت زدم موهامم شونه کردم رفتم پایین کفش سفیدم رو پوشیدم منتظر جونگکوک شدم
(جونگکوک ویو)
صبح ساعت ۸ از خواب بیدار شدم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم اومدم بیرون شلوارلی مشکی بایه پیرهن مشکی پوشیدم آستین لباسم رو دادم بالا یه عطر تلخمو زدم راه افتادم برم دنبال ات
☆☆☆☆☆☆☆☆
دیگه زیاده پارم نکنید🗿🤌🏻
فالور:۱۱۵
لایک:۲۰
کامنت:۳۰
ازدواج اجباری
P:4
رفتم پیشش نشستم که یهو گفت....
جونگکوک:پدر بزرگ گفتین کارمون دارین بفرمایید کارتون رو بگید من قرار دارم
پدر بزرگ:بعد شام مطرحش میکنم
☆☆☆☆☆☆☆☆
بعد چن مین خدمتکار ها شامو آماده کرده بودن رفتیم نشستیم تا شام بخوریم مامان منو جونگکوک پیش هم نشستن پدر بزگمونم بالا نشست پیرامونم پیش هم منو جونگکوک هم نشستیم پیش هم میخواستیم غذارو شروع کنیم که یهو گوشی جونگکوک زنگ خورد جواب دار
(تماس)
جیا:سلامم ددی کجایی
جونگکوک:خونه عموم دعوتیم(یکم سرد)
جیا:باشه ددی بعدا میبینمت بای
جونگکوک :بای(کمی سرد)
(پایان تماس)
شروع کردیم به خوردن شام بعد که تموم شد خدمتکار ها میزو جمع کردم رفتیم نشستیم دور هم که پدربزرگ گفت
(پدربزرگ رو پ گ میزارم:/ میدونم عنه)
پ گ:ات و جونگکوک
ات و جی کی:بله
پ گ :شما باید باهم ازدواج کن
جی کی :پدر بزرگ چی میگین خودتون میدونید من یکی دیگرو دوست دارم
پ جونگکوک:حرفی نباشه همینه که هست ههمون هم موافقیم اگرم تو میخوای با اون دختره هر*زه ازدواج کنی ما اجازه نمیدیم
جی کی:آخه....
پ جونگکوک:آخه نداره همین که گفتم
(ات ویو)
من یکم به جونگکوک علاقه داشتم اما خب نمیدونستم اونم به من علاقه داره یا نه الان که پدر بزرگ بحث رو باز کرد خوشحال شدم اما بعد که گفت یکی دیگرو دوصت داره ناراحت شدم باورم نمیشه عشقم بهش یک طرفس
پ ات:خب پدر جان مراسم کی هست
پ گ: راستی مراسم ۳ روز دیگه هست همه جیز آماده هست فقط فردا ات و جونگکوک باید برن خرید کنند
پ جونگکوک:ات فردا ساعت ۹ جونگکوک میاد دنبالت
ات:ب....باشه
☆☆☆☆☆☆☆☆☆
بعد چن ساعت مهمونا هم رفتن ساعت ۱۱ نیم بود منم رفتم داخل اتاقم لباسم رو عوض کردم آرایشم پاک کردم دراز کشیدم روی تخت چشام گرم شد و خوابم برد
☆☆☆☆☆☆
(فردا صبح ات ویو)
ساعتو نگاه کردم ساعت ۸ بود بلند شدم رفتم دستشویی کار های لازم رو انجام دادمرفتم سمت کمد یه کراپ آستین بلند آبی بایه شورتک آبی پوشیدم یه سوییشرت سفید هم برداشتم که سردم شد بپوشم یه تینت زدم موهامم شونه کردم رفتم پایین کفش سفیدم رو پوشیدم منتظر جونگکوک شدم
(جونگکوک ویو)
صبح ساعت ۸ از خواب بیدار شدم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم اومدم بیرون شلوارلی مشکی بایه پیرهن مشکی پوشیدم آستین لباسم رو دادم بالا یه عطر تلخمو زدم راه افتادم برم دنبال ات
☆☆☆☆☆☆☆☆
دیگه زیاده پارم نکنید🗿🤌🏻
فالور:۱۱۵
لایک:۲۰
کامنت:۳۰
۶.۱k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.