₱₳Ɽ₮⑦
₱₳Ɽ₮⑦
هوسوک ویو
÷ اخخخ یه صبح دیگه
از خواب پاشدم رفتم دستشویی کارای لازمو کردم اومدم بیرون لباسامو پوشیدم و برگه امتحانی شاگردام رو گرفتم دستم و از خونه خارج شدم آسانسور خراب بود پس از پله ها رفتم
÷ لعنتی یه جای درست تو این خونه نیست
همین که رفتم پایین نگهبان ساختمون خفتم کرد
و شروع کرد به فک زدن
جدی جدی باید خونمو عوض کنم
@ آ آقای جانگ
÷ بله
@ یه نفر براتون بسته آورد و همین چند دقیقه پیش رفت
÷ اوه که اینطور بسته رو بدین من
بسته رو داد بهم یه جعبه نسبتا کوچیک ولی سبک بود از نگهبانی خداحافظی کردم.....به راهم ادامه دادم وقتی رسیدم به ماشینم
÷ فاک پنچره
عصبی شدم و داد زدم
÷ آقای سوووووو*همون نگهبانه*
تا صداش کردم عین چی اومد وقتی خرابکاری رو دید گفت که میره دوربینا رو چک کنه و شب برام فیلمشو بیاره منم با مترو رفتم سر کار وقتی رسیدم مدرسه مدیر خفتم کرد مدیر مدرسه یه زن هرزه مغرور بیشتر نیست و خیلی زیاد بهم می چسبه
@ کجا بودین آقای جانگ
÷ ماشینم پنچر شده بود با مترو اومدم
@ اها....سعی کنید زود تر بیاین اقای جانگ*عشوه*
÷ چشم خانم چیل
<چه اسمی ساختم بهبه>
رفتم سر کلاس وسایلم رو گذاشتم روی میز برگه هارو گرفتم دستم و گفتم
÷سانو بیا برگه هارو پخش کن
@ چشم آقای جانگ
سانو دونه دونه برگه هارو پخش کرد وقتی تموم شد خودشم نشست بهشون گفتم شروع کنن
*یه ساعت بعد*
÷ خب برگه ها بالا
برگه هارو جمع کردم و رفتم سراغ اتاق استراحت معلما
سر جای همیشگی نشستم
برگه هارو تصیح میکردم بعد استراحت همه رفتن و من آخرین نفر بودم که بازم اون چیل عوضی اومد سراغم
@ اقای چانگ امشب یه پارتی هست داخل این محل
یه کارت گذاشت جلوم بر داشتمش و و روشو خندم آدرس یه بار بود بار ارزونی هم نبود با بچه ها یه چند باری رفتیم به حساب تهیونگ
÷ متأسفانه امشب کار دارم نمیتونم
@ واقعا
خودشو هی میمالود بهم منم هرچه سریع تو ازجام پاشدم رفتم بیرون
÷ زنیکه عوضی فک کرده کیه
* چند ساعت بعد*
÷ خب بچه ها یه خبر دارم.....شاید از این به بعد این مدرسه نباشم
@ چرا آقا
÷ خب دلیلش شخصیه نمیتونم بگم
÷ خداحافظ بچه ها امید وارم بازم ببینمتون
بعد دوباره از مترو رفتم خونه به محض اینکه رفتم بالا
در باز خونه باعث شد پاهام سست بشه رفتم داخل کل خونه بهم ریخته بود ولی خب خدارو شکر کل مدارک مهمم دست تهیونگ تو عمارته به ا.ت زنگ زدم نشستم روی مبل و با دستم صورتمو ماساژ دادام این چند وقت خیلی فشار رومه
+ الو...الو
÷ سلام چطوری
+ خوبم چی شده زنگ زدی
÷ به تهیونگ بگو برام یه ماشین جدید با یه خونه جدید پیدا کنه
+ برای چی
÷ از صبح اتفاقای عجیبی افتاده
+ باشه بهش میگم کاری نداری
÷ نه خدافظ
هوسوک ویو
÷ اخخخ یه صبح دیگه
از خواب پاشدم رفتم دستشویی کارای لازمو کردم اومدم بیرون لباسامو پوشیدم و برگه امتحانی شاگردام رو گرفتم دستم و از خونه خارج شدم آسانسور خراب بود پس از پله ها رفتم
÷ لعنتی یه جای درست تو این خونه نیست
همین که رفتم پایین نگهبان ساختمون خفتم کرد
و شروع کرد به فک زدن
جدی جدی باید خونمو عوض کنم
@ آ آقای جانگ
÷ بله
@ یه نفر براتون بسته آورد و همین چند دقیقه پیش رفت
÷ اوه که اینطور بسته رو بدین من
بسته رو داد بهم یه جعبه نسبتا کوچیک ولی سبک بود از نگهبانی خداحافظی کردم.....به راهم ادامه دادم وقتی رسیدم به ماشینم
÷ فاک پنچره
عصبی شدم و داد زدم
÷ آقای سوووووو*همون نگهبانه*
تا صداش کردم عین چی اومد وقتی خرابکاری رو دید گفت که میره دوربینا رو چک کنه و شب برام فیلمشو بیاره منم با مترو رفتم سر کار وقتی رسیدم مدرسه مدیر خفتم کرد مدیر مدرسه یه زن هرزه مغرور بیشتر نیست و خیلی زیاد بهم می چسبه
@ کجا بودین آقای جانگ
÷ ماشینم پنچر شده بود با مترو اومدم
@ اها....سعی کنید زود تر بیاین اقای جانگ*عشوه*
÷ چشم خانم چیل
<چه اسمی ساختم بهبه>
رفتم سر کلاس وسایلم رو گذاشتم روی میز برگه هارو گرفتم دستم و گفتم
÷سانو بیا برگه هارو پخش کن
@ چشم آقای جانگ
سانو دونه دونه برگه هارو پخش کرد وقتی تموم شد خودشم نشست بهشون گفتم شروع کنن
*یه ساعت بعد*
÷ خب برگه ها بالا
برگه هارو جمع کردم و رفتم سراغ اتاق استراحت معلما
سر جای همیشگی نشستم
برگه هارو تصیح میکردم بعد استراحت همه رفتن و من آخرین نفر بودم که بازم اون چیل عوضی اومد سراغم
@ اقای چانگ امشب یه پارتی هست داخل این محل
یه کارت گذاشت جلوم بر داشتمش و و روشو خندم آدرس یه بار بود بار ارزونی هم نبود با بچه ها یه چند باری رفتیم به حساب تهیونگ
÷ متأسفانه امشب کار دارم نمیتونم
@ واقعا
خودشو هی میمالود بهم منم هرچه سریع تو ازجام پاشدم رفتم بیرون
÷ زنیکه عوضی فک کرده کیه
* چند ساعت بعد*
÷ خب بچه ها یه خبر دارم.....شاید از این به بعد این مدرسه نباشم
@ چرا آقا
÷ خب دلیلش شخصیه نمیتونم بگم
÷ خداحافظ بچه ها امید وارم بازم ببینمتون
بعد دوباره از مترو رفتم خونه به محض اینکه رفتم بالا
در باز خونه باعث شد پاهام سست بشه رفتم داخل کل خونه بهم ریخته بود ولی خب خدارو شکر کل مدارک مهمم دست تهیونگ تو عمارته به ا.ت زنگ زدم نشستم روی مبل و با دستم صورتمو ماساژ دادام این چند وقت خیلی فشار رومه
+ الو...الو
÷ سلام چطوری
+ خوبم چی شده زنگ زدی
÷ به تهیونگ بگو برام یه ماشین جدید با یه خونه جدید پیدا کنه
+ برای چی
÷ از صبح اتفاقای عجیبی افتاده
+ باشه بهش میگم کاری نداری
÷ نه خدافظ
۲.۹k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.