Part4
شوگا:
مثل اینکه واقعا عاشقش شده بودم.
چشماش زیباترین چشایی بود که تا حالا دیده بودم.
خواستم لبم رو به لبش نزدیک کنم که محکم هلم داد.
منو کنار زد و خواست فرار کنه که محکم از دستش گرفتم و چسبوندمش به دیوار.
دستم رو عقب سرش گذاشتم که درد نگیره.
بدنش داشت میلرزید.
به زمین افتاد و از پاهام گرفت.
ات: التماست میکنم ولم کن منو نکش ازت خواهش میکنم
فکر میکرد میخواستم بکشمش هه
خم شدم و چونش گرفتم.
اگه با من ازدواج کنی شاید نکشتمت
یهو بهم با اون دستای کوچولوش سیلی زد.
ات: من فقط ۱۴ سالمه میفهمی؟ اصلا خودم فرار میکنم
بلند شد و خواست بره که یه مشت به صورتش زدم.
من سادیسم داشتم و دست خودم نبود.
اگه چیزی طبق میلم پیش نمیرفت دیوونه میشدم!
به مشتی که زدم بر روی زمین افتاد.
دستش رو جلوی گونش گذاشته بود.
صدام کم کم بالا رفت و فریاد زدم:
تو بخوای نخوای مال منی میفهمی؟
اگه پاتو از اینجا بخوای بذاری بیرون به قدری میزنمت بیوفتی بمیری!
الانم بخوای نخوای باهام ازدواج میکنی.
بلند شدم و در رو محکم بستم.
با کلید قفل کردم و از پله ها پایین رفتم…
مثل اینکه واقعا عاشقش شده بودم.
چشماش زیباترین چشایی بود که تا حالا دیده بودم.
خواستم لبم رو به لبش نزدیک کنم که محکم هلم داد.
منو کنار زد و خواست فرار کنه که محکم از دستش گرفتم و چسبوندمش به دیوار.
دستم رو عقب سرش گذاشتم که درد نگیره.
بدنش داشت میلرزید.
به زمین افتاد و از پاهام گرفت.
ات: التماست میکنم ولم کن منو نکش ازت خواهش میکنم
فکر میکرد میخواستم بکشمش هه
خم شدم و چونش گرفتم.
اگه با من ازدواج کنی شاید نکشتمت
یهو بهم با اون دستای کوچولوش سیلی زد.
ات: من فقط ۱۴ سالمه میفهمی؟ اصلا خودم فرار میکنم
بلند شد و خواست بره که یه مشت به صورتش زدم.
من سادیسم داشتم و دست خودم نبود.
اگه چیزی طبق میلم پیش نمیرفت دیوونه میشدم!
به مشتی که زدم بر روی زمین افتاد.
دستش رو جلوی گونش گذاشته بود.
صدام کم کم بالا رفت و فریاد زدم:
تو بخوای نخوای مال منی میفهمی؟
اگه پاتو از اینجا بخوای بذاری بیرون به قدری میزنمت بیوفتی بمیری!
الانم بخوای نخوای باهام ازدواج میکنی.
بلند شدم و در رو محکم بستم.
با کلید قفل کردم و از پله ها پایین رفتم…
۲.۲k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.