رمان
رمان
شب خاص
پارت 22
+ مطمعنی
- اوم.... اره
+ درد که نداری؟
- نه زیاد
+ خوبه
( تهیونگ بلد شد و رفت جلوی در اتاق)
+ نمیای؟
- کجا؟
+ نمیخوای چیزی بخوری؟ فکر کنم بهتر شی
- اهان باشه میام
( نشسته بودم و تهیونگ همچنان بهم نگاه میکرد بلند شدم و رفتم پیشش و باهم رفتیم پایین)
بعد از چند هفته*
( چند هفته از اون روز میگذشت دیگه بدون اجازه تهیونگ جایی نمیرفتم و لباس کوتاه هم نمیپوشیدم و عصبانیت تهیونگ از بین رفته بود عصر بود و من توی اشپزخونه بودم و تهیونگ توی پذیرایی روی کاناپه نشسته بود داشتم براش قهوه درست میکردم که سرم گیج رفت و لیوان قهوه از دستم افتاد و شکست و منم افتادم زمین که تهیونگ با صدای شکستن شیشه اومد پیشم)
+ ا/ت خوبی؟ چیشده؟
- نه سرم گیج رفت
+ ببینم دستتو شیشه که نرفت تو دستت؟
- نه خوبم
شب خاص
پارت 22
+ مطمعنی
- اوم.... اره
+ درد که نداری؟
- نه زیاد
+ خوبه
( تهیونگ بلد شد و رفت جلوی در اتاق)
+ نمیای؟
- کجا؟
+ نمیخوای چیزی بخوری؟ فکر کنم بهتر شی
- اهان باشه میام
( نشسته بودم و تهیونگ همچنان بهم نگاه میکرد بلند شدم و رفتم پیشش و باهم رفتیم پایین)
بعد از چند هفته*
( چند هفته از اون روز میگذشت دیگه بدون اجازه تهیونگ جایی نمیرفتم و لباس کوتاه هم نمیپوشیدم و عصبانیت تهیونگ از بین رفته بود عصر بود و من توی اشپزخونه بودم و تهیونگ توی پذیرایی روی کاناپه نشسته بود داشتم براش قهوه درست میکردم که سرم گیج رفت و لیوان قهوه از دستم افتاد و شکست و منم افتادم زمین که تهیونگ با صدای شکستن شیشه اومد پیشم)
+ ا/ت خوبی؟ چیشده؟
- نه سرم گیج رفت
+ ببینم دستتو شیشه که نرفت تو دستت؟
- نه خوبم
۸.۳k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.