عشق غمگین
عشق غمگین
پارت ۱۳
از زبان مین هوان:نمیدونم این چه حسبه ولی یه حس خیلی خوبی و خوشایندی نسبت میونگ دارم یه دفعه به خودم اومدم با دستم زدم خودم:هه هه عمرا چطور یه آدم با عقل سالم عاشق اون میشه هه
میونگ زنگ زد:سلام مین هوان
مین هوان:سلام اتفاقی افتادی؟مشکلی برا پیش اومده؟
میونگ:نه نه فقط خواستم بپرسم فردا میای بریم گردش؟
مین هوان:ح ح حتما چرا که نه؟
میونگ: پس اوکی فردا ساعت ۹ جلوی پارک .......باش(خودتون اسم بزارین اسمی نداشتم😅)
مین هوان:اوکی راس ساعت ۹ اونجا هستم
میونگ به تهیونگ هم زنگ زد
میونگ:سلام تهیونگ خوبی؟حالت چطوره؟
تهیونگ:سلام میونگ چه خبر شده زنگ زدی
میونگ:هیچی فقط خواستم بگم وقت داری فردا بریم گردش
تهیونگ:کجا؟
میونگ:ساحل
تهیونگ:باشه
میونگ:بای
تهیونگ: بای
پارت ۱۳
از زبان مین هوان:نمیدونم این چه حسبه ولی یه حس خیلی خوبی و خوشایندی نسبت میونگ دارم یه دفعه به خودم اومدم با دستم زدم خودم:هه هه عمرا چطور یه آدم با عقل سالم عاشق اون میشه هه
میونگ زنگ زد:سلام مین هوان
مین هوان:سلام اتفاقی افتادی؟مشکلی برا پیش اومده؟
میونگ:نه نه فقط خواستم بپرسم فردا میای بریم گردش؟
مین هوان:ح ح حتما چرا که نه؟
میونگ: پس اوکی فردا ساعت ۹ جلوی پارک .......باش(خودتون اسم بزارین اسمی نداشتم😅)
مین هوان:اوکی راس ساعت ۹ اونجا هستم
میونگ به تهیونگ هم زنگ زد
میونگ:سلام تهیونگ خوبی؟حالت چطوره؟
تهیونگ:سلام میونگ چه خبر شده زنگ زدی
میونگ:هیچی فقط خواستم بگم وقت داری فردا بریم گردش
تهیونگ:کجا؟
میونگ:ساحل
تهیونگ:باشه
میونگ:بای
تهیونگ: بای
۱.۳k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.