(وقتی میخوای خودکشی کنی...)
(وقتی میخوای خودکشی کنی...)
ویو لارا
دختر یه نفرو خیلی دوست داشت
یه پسر با موهای یخی....کک و مک های قهوه ای....مژه های بلند....
اون پسر بی نقص بود
دختر حاضر بود تمامشو بده تا بتونه اونو خوشحال نگه داره
.........
به گوشه ای از دیوار نشست و تکیه داد
دیگه توانه گریه کردن نداشت
گوشیه خورد شدش با پیام اون پسر جلوی چشمش بود
کاملا دیوانه شده بود
دسته راستش رو محکم به سرش میکوبید
_ من فقط دوسش...داشتم
تصمیشو گرفته بود
فقط هق هق میکرد
تیغ رو از جلوی آینه برداشت
از پایینه آرنجش
هر جمله ای که فلیکس براش نوشته بود
با تیغ یه خطه عمیق روی دستش مینداخت
رسید به آخرین جمله
+ ازت متنفرم...
نفسه عمیقی کشیدو رگو پاره کرد
......
بعد از ساعتی
توی اون اتاق چیزی جز یه جسد با دسته تیکه پاره و خونی که کفه اتاق پخش شده بود وجود نداشت
پایان
نتیجه: با حرفاتون میتونید یه آدمو زیره خروارها خاک کنید...مراقبه حرفاتون باشید
ویو لارا
دختر یه نفرو خیلی دوست داشت
یه پسر با موهای یخی....کک و مک های قهوه ای....مژه های بلند....
اون پسر بی نقص بود
دختر حاضر بود تمامشو بده تا بتونه اونو خوشحال نگه داره
.........
به گوشه ای از دیوار نشست و تکیه داد
دیگه توانه گریه کردن نداشت
گوشیه خورد شدش با پیام اون پسر جلوی چشمش بود
کاملا دیوانه شده بود
دسته راستش رو محکم به سرش میکوبید
_ من فقط دوسش...داشتم
تصمیشو گرفته بود
فقط هق هق میکرد
تیغ رو از جلوی آینه برداشت
از پایینه آرنجش
هر جمله ای که فلیکس براش نوشته بود
با تیغ یه خطه عمیق روی دستش مینداخت
رسید به آخرین جمله
+ ازت متنفرم...
نفسه عمیقی کشیدو رگو پاره کرد
......
بعد از ساعتی
توی اون اتاق چیزی جز یه جسد با دسته تیکه پاره و خونی که کفه اتاق پخش شده بود وجود نداشت
پایان
نتیجه: با حرفاتون میتونید یه آدمو زیره خروارها خاک کنید...مراقبه حرفاتون باشید
۹.۸k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.