عشق خونی
part ³
م.ا :دخترا بسه بهتره ما بریم (روبه پدر اد و ات)
خب خلاصه جمع کردن رفتن خونه
م.ا: چرا اون حرفا رو زدین( با داد)
ب.ا: دخترا آفرین همیشه همین جوری باشین
اد و ات: باشه ددییییی( با لبخند )
م.ا: چرا پروشون میکنی این کارشون اصلا درست نبود
ب.ا: اونا فقط جواب حرفای لینا رو دادن درسته یکم زیاده روی کردن ولی لینا حقش بود
دخترا برید تو اتاقتون
ات واد : باشه
فلش بک به روز اول مدرسه
ویو اد
از ماشین پیاده شدیم امروز روز اول بود با ورود ما همه نگاه ها به سمته ما برگشت و هر کس یع چیزی میگفت ولی ما اهمیت نمی دادیم
.....:چقدر خوشگلن
....:تازه واردن
.....: کجاشون خشگله خیلی بیریخت هسن شبیه هرزه هاسن
یه دختر ه به ما گفت هرزه ات شنید و به سمت دختره رفت منم اعصابم خورد بود ولی نه به قدر ات اون مشکل کنترل اعصاب داره منشأ این بیماری به وقتی که 5 سالمون بود برمیگرده ولی خب برا خوب شدن باید دارو هاشو بخوری ولی نمی خوره
ات جلو دختره و دوستاش وایساد
ات: چرا پشت سرم حرف میزنی اگه جرعتشو داری تو روم بگو تا جوابتو بدم
دختره : خب عزیزم گفتم تو و خواهرت شبیه هرزه هایین
ات اومد دختره رو بگیره بزنه که یهو یکی گفت ..
ته: خانم پارک بهتره هواستون به حرفاتون باشه اینجا یه محیط آموزشیه اگر بار دیگه ببینم به کسی بی احترامی میکنی شمارو میبرم دفتر مدیر
دختره :ببخشید استاد کیم
ته : و خانم لی ات و لی اد شما با من بیاید
ات :تف به این شانس
اد:چرا خودشو نخود آش کرد
ته: تو مدرسه دعوا راه ندازین وگرنه بد تنبیه میشین
ات: بی خیال چرا اینقدر رسمی و سرد حرف میزنی ادم یخ میزنه یکم خودمونی بای پسر عمه جونم
ته:توی مدرسه پسر عمه تون نیستم معلمتون هستم
اد: اکی بابا کوه یخ
کوک: یکم ادب به خرج بدین بد نیس
ادو ات: استغفرلا
(تیکه کلام فقط تیکه کلام خودمون 😂)
کوک و ته: جااااان
کوک: الان این کلمه ای که گفتین ینی چی
ات: مهم نیس خب حالا کلاس ما کجاست
کوک: همین کلاسی که الان توش هستید
ته: بهتره بشینید الان استاد ها برای معرفی میان ما هم میریم
ات: بری که بر نگردی
ته: حساب این حرفو بعدا پس میگیرم کوچولو
اد: همچین میگن کوچولو انگار خودشون یه غول صد ساله هسن
فالو♡
ببخشید اگه بد شده چون اینو قبلا نوشته بودم حوصلم نشد ویرایشش کنم
ولی یه دوتا قسمت دیگه بگذره ادامشو خودم براتون مینویسم
م.ا :دخترا بسه بهتره ما بریم (روبه پدر اد و ات)
خب خلاصه جمع کردن رفتن خونه
م.ا: چرا اون حرفا رو زدین( با داد)
ب.ا: دخترا آفرین همیشه همین جوری باشین
اد و ات: باشه ددییییی( با لبخند )
م.ا: چرا پروشون میکنی این کارشون اصلا درست نبود
ب.ا: اونا فقط جواب حرفای لینا رو دادن درسته یکم زیاده روی کردن ولی لینا حقش بود
دخترا برید تو اتاقتون
ات واد : باشه
فلش بک به روز اول مدرسه
ویو اد
از ماشین پیاده شدیم امروز روز اول بود با ورود ما همه نگاه ها به سمته ما برگشت و هر کس یع چیزی میگفت ولی ما اهمیت نمی دادیم
.....:چقدر خوشگلن
....:تازه واردن
.....: کجاشون خشگله خیلی بیریخت هسن شبیه هرزه هاسن
یه دختر ه به ما گفت هرزه ات شنید و به سمت دختره رفت منم اعصابم خورد بود ولی نه به قدر ات اون مشکل کنترل اعصاب داره منشأ این بیماری به وقتی که 5 سالمون بود برمیگرده ولی خب برا خوب شدن باید دارو هاشو بخوری ولی نمی خوره
ات جلو دختره و دوستاش وایساد
ات: چرا پشت سرم حرف میزنی اگه جرعتشو داری تو روم بگو تا جوابتو بدم
دختره : خب عزیزم گفتم تو و خواهرت شبیه هرزه هایین
ات اومد دختره رو بگیره بزنه که یهو یکی گفت ..
ته: خانم پارک بهتره هواستون به حرفاتون باشه اینجا یه محیط آموزشیه اگر بار دیگه ببینم به کسی بی احترامی میکنی شمارو میبرم دفتر مدیر
دختره :ببخشید استاد کیم
ته : و خانم لی ات و لی اد شما با من بیاید
ات :تف به این شانس
اد:چرا خودشو نخود آش کرد
ته: تو مدرسه دعوا راه ندازین وگرنه بد تنبیه میشین
ات: بی خیال چرا اینقدر رسمی و سرد حرف میزنی ادم یخ میزنه یکم خودمونی بای پسر عمه جونم
ته:توی مدرسه پسر عمه تون نیستم معلمتون هستم
اد: اکی بابا کوه یخ
کوک: یکم ادب به خرج بدین بد نیس
ادو ات: استغفرلا
(تیکه کلام فقط تیکه کلام خودمون 😂)
کوک و ته: جااااان
کوک: الان این کلمه ای که گفتین ینی چی
ات: مهم نیس خب حالا کلاس ما کجاست
کوک: همین کلاسی که الان توش هستید
ته: بهتره بشینید الان استاد ها برای معرفی میان ما هم میریم
ات: بری که بر نگردی
ته: حساب این حرفو بعدا پس میگیرم کوچولو
اد: همچین میگن کوچولو انگار خودشون یه غول صد ساله هسن
فالو♡
ببخشید اگه بد شده چون اینو قبلا نوشته بودم حوصلم نشد ویرایشش کنم
ولی یه دوتا قسمت دیگه بگذره ادامشو خودم براتون مینویسم
۴.۹k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.