پارت ۲
ویو کوک
با ا/ت رفتیم بالا و لباسامون رو پوشیدیم حرکت کردیم سمت شرکت
منو ا/ت تو یه شرکت کار میکنیم از روز اولی که ا/ت پا گذاشت تو این شرکت من عاشقش شدم ،هروز صبح وقتی از خواب پامشیم ا/ت رو که میبینم عاشق تر میشم
از فکر و خیال اومدم بیرون رسیدم سمت شرکت ا/ت اتاق کارش با من جداست از هم خدا حافظی کردیم و نشستم به کارای شرکت رسیدم
ویو ا/ت
با کوک خدا حافظی کردم و وارد اتاقم شدم چند مین بعد وقتی کارم تموم شد رفتم پیش کوک ببینم داره چیکار میکنه وقتی رسیدم دفترش دیدم سرگرم کارش بود وقتی صداش زدم سرش رو آورد بالا و با لبخند اومد پیشم گفت: انگاری خانم کوچولو خسته شده !
ا/ت : هی من خانم کوچولو نیستم
جونگ کوک : باشه باشه خانم کوچولو
ا/ت : تو خسته ای کوک ؟؟
جونگ کوک اومد نزدیک ا/ت و دستشو دور کمرش حلقه کرد و دم گوشش گفت : اره اما وقتی که تورو دیدم خستگیم در رفت
جونگ کوک : میدونی دیگه چی میتونه خستگیم رو در کنه ؟
ا/ت : نه چی ؟!!
جونگ کوک : بوسیدن لبای تو اجازه هست خانم کوچولو
ا/ت : البته
جونگ کوک : لبامو گذاشتم رو لباش و میخوردم بعد از چند ثانیه از هم جدا شدیم
جونگ کوک : اوممم خوشمزه بود
ا/ت : لبای تو هم خوشمزه بود آقای جعون
ویو ا/ت
از اتاق جونگ کوک خارج شدم و رفتم سمت اتاق خودم
چند ساعت بعد ..........
با ا/ت رفتیم بالا و لباسامون رو پوشیدیم حرکت کردیم سمت شرکت
منو ا/ت تو یه شرکت کار میکنیم از روز اولی که ا/ت پا گذاشت تو این شرکت من عاشقش شدم ،هروز صبح وقتی از خواب پامشیم ا/ت رو که میبینم عاشق تر میشم
از فکر و خیال اومدم بیرون رسیدم سمت شرکت ا/ت اتاق کارش با من جداست از هم خدا حافظی کردیم و نشستم به کارای شرکت رسیدم
ویو ا/ت
با کوک خدا حافظی کردم و وارد اتاقم شدم چند مین بعد وقتی کارم تموم شد رفتم پیش کوک ببینم داره چیکار میکنه وقتی رسیدم دفترش دیدم سرگرم کارش بود وقتی صداش زدم سرش رو آورد بالا و با لبخند اومد پیشم گفت: انگاری خانم کوچولو خسته شده !
ا/ت : هی من خانم کوچولو نیستم
جونگ کوک : باشه باشه خانم کوچولو
ا/ت : تو خسته ای کوک ؟؟
جونگ کوک اومد نزدیک ا/ت و دستشو دور کمرش حلقه کرد و دم گوشش گفت : اره اما وقتی که تورو دیدم خستگیم در رفت
جونگ کوک : میدونی دیگه چی میتونه خستگیم رو در کنه ؟
ا/ت : نه چی ؟!!
جونگ کوک : بوسیدن لبای تو اجازه هست خانم کوچولو
ا/ت : البته
جونگ کوک : لبامو گذاشتم رو لباش و میخوردم بعد از چند ثانیه از هم جدا شدیم
جونگ کوک : اوممم خوشمزه بود
ا/ت : لبای تو هم خوشمزه بود آقای جعون
ویو ا/ت
از اتاق جونگ کوک خارج شدم و رفتم سمت اتاق خودم
چند ساعت بعد ..........
۲۰.۷k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.