خط موازی پارت ۱۰
پارت ۱۰
یویی ویو:
رفتم توی خونه همه چیز سوخته بود رفتم توی اتاقم دنبال گیتارام اوناهم سوخته بودن اون گیتار ها رو با پول خودم خریدم وقتی که دوران سختی رو داشتم خیلی ناراحت شدم اما سعی کردم تا جایی که میتونم بروز ندم
_یویی واقعا معذرت میخوام عمدی نبود
+اشکالی نداره دیگه کاریه که شده
_خاک تو سرم شدم نامجون ۲
+هعییی
_حالا بیا بریم هتل تا من بگم تعمیرکار بیاد
+نه ولش کن میخوام بزارم همبنجوری بمونه...شاید یه زمانی فروختمش
_ولی من باید درستش کنم مثل روز اولش میکنمش اگه خواستی بعدش بفروشش
+نه نمیخواد...خیلی دیگه تعمیرش کردم
_باشه حالا فکرامو میکنم
+تو برو من الان میام (سرفه)
_باش
+چه خاطراتی داشتم اینجاها...خب،حالا باید از اینجا برم
خب....بریم دیگه
_اوکی بریم
+اوهو....(سرفه کردن شدید)
_چت شد نکنه مریض شدی
+مریض که بودم....ولی فکر کنم....بدتر شدم(سرفه شدید تر)
_بیا بریم بیمارستان
+نه نمیخوام خوب....(سرفه)
_چقدر تو لجبازی اخه بیا بریم (دستشو کشید و درو بست)
+اما اخه.....خیلی خب اومدم
یورا یه تاکسی کرایه کرد
_سوار ماشین شو
+باشه
_آفرین بچه خوب
رسیدیم بیمارستان و دکتر اومد و بهم سرم زد چندتا توصیه هم کرد و بعدش به یورا یچیزی گفتن یورا اومد داخل
_یویی گفتن که باید یه روز بستری شی
+چی چیو بستری شم من نمیتونم توی بیمارستان بمونم
_خب دکترا گفتن باید به حرفشون گوش کنی دیگه
+من حالم خوبه بیمارستان اومدنمون هم علکی بود
_یعنی چی حتما یچیزی میدونن که گفتن باید بستری شی
+من عمرا اینجا بستری شم هزارتا کار سرم ریخته برو باهاشون حرف بزن یورا لطفااا
_هوفففف خیلی خب باشه میرم باهاشون حرف بزنم ببینم چی میشه
+ممنونم
یورا از اتاق رفت بیرون و بعد از چند دقیقه اومد
+خب چی گفتن
_باید ازت چکاپ کامل بگیرن بعدش میتونی بری تا جواب ازمایشا هم بیاد چندساعت باید منتظر بمونیم
+چیییی چند ساعت نمیتونم یورا
_ساکت شو حرف نباشه بزور راضیشون کردم
+باشه
دکترا اومدن و چندتا ازمایش گرفتن تا وقتی که سرمم تمون شد جوابا اومدن جواب ازمایش هارو هم گرفتیم و رفتیم.
پایان
یویی ویو:
رفتم توی خونه همه چیز سوخته بود رفتم توی اتاقم دنبال گیتارام اوناهم سوخته بودن اون گیتار ها رو با پول خودم خریدم وقتی که دوران سختی رو داشتم خیلی ناراحت شدم اما سعی کردم تا جایی که میتونم بروز ندم
_یویی واقعا معذرت میخوام عمدی نبود
+اشکالی نداره دیگه کاریه که شده
_خاک تو سرم شدم نامجون ۲
+هعییی
_حالا بیا بریم هتل تا من بگم تعمیرکار بیاد
+نه ولش کن میخوام بزارم همبنجوری بمونه...شاید یه زمانی فروختمش
_ولی من باید درستش کنم مثل روز اولش میکنمش اگه خواستی بعدش بفروشش
+نه نمیخواد...خیلی دیگه تعمیرش کردم
_باشه حالا فکرامو میکنم
+تو برو من الان میام (سرفه)
_باش
+چه خاطراتی داشتم اینجاها...خب،حالا باید از اینجا برم
خب....بریم دیگه
_اوکی بریم
+اوهو....(سرفه کردن شدید)
_چت شد نکنه مریض شدی
+مریض که بودم....ولی فکر کنم....بدتر شدم(سرفه شدید تر)
_بیا بریم بیمارستان
+نه نمیخوام خوب....(سرفه)
_چقدر تو لجبازی اخه بیا بریم (دستشو کشید و درو بست)
+اما اخه.....خیلی خب اومدم
یورا یه تاکسی کرایه کرد
_سوار ماشین شو
+باشه
_آفرین بچه خوب
رسیدیم بیمارستان و دکتر اومد و بهم سرم زد چندتا توصیه هم کرد و بعدش به یورا یچیزی گفتن یورا اومد داخل
_یویی گفتن که باید یه روز بستری شی
+چی چیو بستری شم من نمیتونم توی بیمارستان بمونم
_خب دکترا گفتن باید به حرفشون گوش کنی دیگه
+من حالم خوبه بیمارستان اومدنمون هم علکی بود
_یعنی چی حتما یچیزی میدونن که گفتن باید بستری شی
+من عمرا اینجا بستری شم هزارتا کار سرم ریخته برو باهاشون حرف بزن یورا لطفااا
_هوفففف خیلی خب باشه میرم باهاشون حرف بزنم ببینم چی میشه
+ممنونم
یورا از اتاق رفت بیرون و بعد از چند دقیقه اومد
+خب چی گفتن
_باید ازت چکاپ کامل بگیرن بعدش میتونی بری تا جواب ازمایشا هم بیاد چندساعت باید منتظر بمونیم
+چیییی چند ساعت نمیتونم یورا
_ساکت شو حرف نباشه بزور راضیشون کردم
+باشه
دکترا اومدن و چندتا ازمایش گرفتن تا وقتی که سرمم تمون شد جوابا اومدن جواب ازمایش هارو هم گرفتیم و رفتیم.
پایان
۳.۰k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.