داستان زیز رو بخونید....
فکر کردم یه شوخی از طرف دوستامه ولی اون باز حرفش رو تکرار می کرد.
از پشت گوشی بهش پیان دادم
+اگه راست میگی که داری منو می بینی بگو پتوی من چه رنگیه؟
_ زرد
و رنگ پتوی منم زرد بود..
گفتم:
+تو قبلا به خونم اومده بودی و رنگ پتوم رو دیده بودی.دروغ نگو
- کیو گول می زنی؟ خودتو یا منو؟همین امروز این پتو رو خریده بودی.
+ پس بهم بگو تو کجایی
- می بینی
+ روی لبهی تختم نشستم و به صفحه ی گوشیم خیره شدم که یهو صدای در کمد اومد
دوتا چشم کاملا سیاه با لب هایی که ازش خون چکه می کردد داشت به من نگاه می کرد که........
پایان
ادامه اش رو شما بگید
از پشت گوشی بهش پیان دادم
+اگه راست میگی که داری منو می بینی بگو پتوی من چه رنگیه؟
_ زرد
و رنگ پتوی منم زرد بود..
گفتم:
+تو قبلا به خونم اومده بودی و رنگ پتوم رو دیده بودی.دروغ نگو
- کیو گول می زنی؟ خودتو یا منو؟همین امروز این پتو رو خریده بودی.
+ پس بهم بگو تو کجایی
- می بینی
+ روی لبهی تختم نشستم و به صفحه ی گوشیم خیره شدم که یهو صدای در کمد اومد
دوتا چشم کاملا سیاه با لب هایی که ازش خون چکه می کردد داشت به من نگاه می کرد که........
پایان
ادامه اش رو شما بگید
۱.۸k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.