سناریو
سناریو
وقتی جلوی مامان بابات بهشون میگی ددی بعد بابات جواب میده*درخواستی*
نامجون. اهم...پدر عزیز دخترتون با من بوده!
جین. تا وقتی من هستم شما نیاز نیست جواب بدین
شوگا. *چپ چپ باباتو نگاه میکنه* میگم هوا چقدر خوبه مگه نه؟
ا.ت. الان حسودی کردی؟
شوگا. نه نه اصن حسودی نکردم
ا.ت. اره جون عمت😐*مگه عمه هم داره؟😂*
جیهوپ. *بشم پاکه هیچی نمیگه😚*
جیمین. جونم بیبی؟.
بابا ا.ت. 🫥
ته. *زیر گوش ا.ت میگه* بعدا بهش چیزی گفتم ناراحت نشو
کوک. بزار بریم خونه به ا.ت نشون میدم ددی کیه*تو دلش*
🤣پارمم
وقتی جلوی مامان بابات بهشون میگی ددی بعد بابات جواب میده*درخواستی*
نامجون. اهم...پدر عزیز دخترتون با من بوده!
جین. تا وقتی من هستم شما نیاز نیست جواب بدین
شوگا. *چپ چپ باباتو نگاه میکنه* میگم هوا چقدر خوبه مگه نه؟
ا.ت. الان حسودی کردی؟
شوگا. نه نه اصن حسودی نکردم
ا.ت. اره جون عمت😐*مگه عمه هم داره؟😂*
جیهوپ. *بشم پاکه هیچی نمیگه😚*
جیمین. جونم بیبی؟.
بابا ا.ت. 🫥
ته. *زیر گوش ا.ت میگه* بعدا بهش چیزی گفتم ناراحت نشو
کوک. بزار بریم خونه به ا.ت نشون میدم ددی کیه*تو دلش*
🤣پارمم
۳.۶k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.