سم عشق
#سم_عشق
پارت: 6
ات و لونا
*چطوری دختر؟
-هعی خوبم
*شکر راستی دیشب تو بار کجا غیبت زد یدفعه؟!
-ام راستش....(تمام اتفاقارو تعریف کرد)
*اووو یعنی کوک رو دوست داری همون پسره که تو کلاسمونه؟
-هه من دوستش دارم ولی چه فایده که اون یکی دیگرو دوست داره(ناراحت)
*اشکال نداره حالا امروز میری سر قرار باهاش؟
-اره میرم راستش دوست دارم دختره رو ببینم شاید قبل اینکه بیاد به کوک بگم دوستش دارم تا سبک بشم
*اوکیه میشه منم باهات بیام؟؟
-اوووم اره بیا
*عالیهه خوب ساعت 4 میام
-4 زود نیست؟؟؟
*بلخره میخام امادت کنم خودمم همینطور
-هووففف از دست تو باشه اوکیه
*خوب من برم 4 میبینمت خدافظی
-اوکی خدافظ
لونا رفت و خودمو انداخت رو تخت که صدای جوما اومد
✓دخترم
-بله
✓ناهار امادس
-اوو ممنون الان میام
✓باشه دخترمم
رفتم ناهارو خوردم اومدم ساعت 3 و روب بود الان لونا میاد میرم یه دوش 20مینی میگیرم
ویو کوک
ساعت 4 بود صدای در اومد تهبونگ بود
~اقای جئون پاشو
+الان زود نیست؟؟؟
~ساکت پاشو برو حموم
+اوکی 10 مینی در میام
~اوکی سریع باش
10 مین بعد
~به به اقا دوماد
+عههه هیونگ «تهیونگ»
~مرض خوو مگه چی گفتم؟
+هیچی(نیشخند)
~دیگه حرف نزن اماده شو بریم ساعت 4ونیمهـ
+عههه چقدر زود گذشت
~بدوو لاکپشت
+گگگگ
+یه دست کت و شروار مشکی پوشیدم(عکس میزارم) موهامو زدم بالا لنز طوسی گذاشتم عطر تلخمو زدم و رو کردم به تهیونگ
+چطور شدم
~اووو چقدر خوشگل شدی البته برا من عادیه داش(خنده)
+عههه خوشش میاد به نظرت؟(تعجبی)
~معلومه که اره حالا بدو سوار ماشین شیم دیره
+اوکی
ماشینو روشن کردیم و به سمت کافه..... حرکت کردیم(خودتون یه کافه رو تصور کنید)
ویو ات
از حموم اومدم بیرون موهامو خشک کردم لونا یه لباس برام انتخواب کرده بود مشکی بود و بلند یه ارایش لایتم کردم عطر شیرنمو زدم(عکس میزارم)
-لونا خانم چطور شدم؟
*اوووو به مولا خودم روت کراش زدم(الکی میگه😂)
-خوبه بریم؟
*بریم
-سوار ماشین شدیمو به طرف کافه.....(خودتون فرض کنید) حرکت کردیم
ویو کافه
+وارد کافه شدیم یه میز رزرو کردیم و قهوه سفارش دادیم منتظر ات موندیم
-رفتین کافه واییی کوک خیلی قشنگ شده بود قلبم وفتی دیدمش داشت از جا در میومد(بایدم دراد خانم پارک ات)
+ات و اون رفیقش که فکر کنم لونا بود اومدن واقعا قشنک شده بود بیشتر از قبل عاشقش شدم قلبم تند تند میزد اومدن طرفمون سلام کردیم و مکالمه شروع شد
+سلام خوش اومدین
-سلام مرسی
~او چه خانم زیبایی شما پارک ات هستین بله؟
-بله درسته اقای؟
~کیم تهیونگ
- خوشبختم(مهربون)
~همچنین و شما؟(منظورش لوناست)
*من لی لونا هستم خوشبختم اقای کیم
~همچنین
+خوب تموم شد؟
(همشون باهم)=بله
+خوب میریم سر اصل مطلب ات راستش من....
-؟
........+
پارت: 6
ات و لونا
*چطوری دختر؟
-هعی خوبم
*شکر راستی دیشب تو بار کجا غیبت زد یدفعه؟!
-ام راستش....(تمام اتفاقارو تعریف کرد)
*اووو یعنی کوک رو دوست داری همون پسره که تو کلاسمونه؟
-هه من دوستش دارم ولی چه فایده که اون یکی دیگرو دوست داره(ناراحت)
*اشکال نداره حالا امروز میری سر قرار باهاش؟
-اره میرم راستش دوست دارم دختره رو ببینم شاید قبل اینکه بیاد به کوک بگم دوستش دارم تا سبک بشم
*اوکیه میشه منم باهات بیام؟؟
-اوووم اره بیا
*عالیهه خوب ساعت 4 میام
-4 زود نیست؟؟؟
*بلخره میخام امادت کنم خودمم همینطور
-هووففف از دست تو باشه اوکیه
*خوب من برم 4 میبینمت خدافظی
-اوکی خدافظ
لونا رفت و خودمو انداخت رو تخت که صدای جوما اومد
✓دخترم
-بله
✓ناهار امادس
-اوو ممنون الان میام
✓باشه دخترمم
رفتم ناهارو خوردم اومدم ساعت 3 و روب بود الان لونا میاد میرم یه دوش 20مینی میگیرم
ویو کوک
ساعت 4 بود صدای در اومد تهبونگ بود
~اقای جئون پاشو
+الان زود نیست؟؟؟
~ساکت پاشو برو حموم
+اوکی 10 مینی در میام
~اوکی سریع باش
10 مین بعد
~به به اقا دوماد
+عههه هیونگ «تهیونگ»
~مرض خوو مگه چی گفتم؟
+هیچی(نیشخند)
~دیگه حرف نزن اماده شو بریم ساعت 4ونیمهـ
+عههه چقدر زود گذشت
~بدوو لاکپشت
+گگگگ
+یه دست کت و شروار مشکی پوشیدم(عکس میزارم) موهامو زدم بالا لنز طوسی گذاشتم عطر تلخمو زدم و رو کردم به تهیونگ
+چطور شدم
~اووو چقدر خوشگل شدی البته برا من عادیه داش(خنده)
+عههه خوشش میاد به نظرت؟(تعجبی)
~معلومه که اره حالا بدو سوار ماشین شیم دیره
+اوکی
ماشینو روشن کردیم و به سمت کافه..... حرکت کردیم(خودتون یه کافه رو تصور کنید)
ویو ات
از حموم اومدم بیرون موهامو خشک کردم لونا یه لباس برام انتخواب کرده بود مشکی بود و بلند یه ارایش لایتم کردم عطر شیرنمو زدم(عکس میزارم)
-لونا خانم چطور شدم؟
*اوووو به مولا خودم روت کراش زدم(الکی میگه😂)
-خوبه بریم؟
*بریم
-سوار ماشین شدیمو به طرف کافه.....(خودتون فرض کنید) حرکت کردیم
ویو کافه
+وارد کافه شدیم یه میز رزرو کردیم و قهوه سفارش دادیم منتظر ات موندیم
-رفتین کافه واییی کوک خیلی قشنگ شده بود قلبم وفتی دیدمش داشت از جا در میومد(بایدم دراد خانم پارک ات)
+ات و اون رفیقش که فکر کنم لونا بود اومدن واقعا قشنک شده بود بیشتر از قبل عاشقش شدم قلبم تند تند میزد اومدن طرفمون سلام کردیم و مکالمه شروع شد
+سلام خوش اومدین
-سلام مرسی
~او چه خانم زیبایی شما پارک ات هستین بله؟
-بله درسته اقای؟
~کیم تهیونگ
- خوشبختم(مهربون)
~همچنین و شما؟(منظورش لوناست)
*من لی لونا هستم خوشبختم اقای کیم
~همچنین
+خوب تموم شد؟
(همشون باهم)=بله
+خوب میریم سر اصل مطلب ات راستش من....
-؟
........+
۲.۹k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.