★عشق در ماشین★
★عشق در ماشین★
★درخواستی★
†چند پارتی†
تعداد پارت ها:4.3
ژانر:آسمات.عاشقانه.مافیایی.ماشینی
موضوع:وقتی مسابقه ماشین ها بود و اون تورو توی ماشینش....
شخصیت ها:کیم تهیونگ. کیم ا/ت.جعون جونگکوک
علامت ها:کیم تهیونگ:& کیم ا/ت:+ جعون جونگکوک:_
ویو ا/ت:
من خیلی خوشم از مسابقه کورس ماشین ها
میاد خانواده مام که پولدارن هر اتفاقی بیوفته
بابام پشتمه ولی داداشم خیلی گیر میده بهم
ولی بعضی شبا میرم کورس یواشکی امشبم
میخوام برم داشتم لباسم برای امشب حاضر
میکردم که دیدم در اتاقم با شتاب باز شد
&:این چیه.. گوشیش گرفت جلوم
+:هویی این در گاو دوی نیس میای اینجا
&:گفتم این چیه دیدم توی گوشیش عکس منه
که دارم سوار ماشین میشم برای کورس
+:ای بابا چیزی نیس بابا مال دیشب(بی حس)
&:مگه بهت نگفتم دیگ نرو هااا اونجا هم
فضاش بده هم اتفاقی برات میوفته یکدفعه
دید تصادف کردی دیوونه عععع به حرفم گوش
کن دیگ نرو +:خیلی خوب بهت قول میدم نرم
&:قول+: قول رفتیم سر میز شام که برای گوشیم یه پیامک آمد دیدم نوشته امشب یه
کورسه که بهترین ماشین ران میاد هیچکس
نبردش منم لجم گرفت گفتم باید برم چون من
همه رو شکست دادم ولی نگفتن ماشین ران حرفیه شب شد لباسم رو پوشیدم از پنجره اتاقم پریدم پایین و رفتم اونجایی که قرار داشتم رفتم تو دیدم که...........
نظر تون بهم بگین
★درخواستی★
†چند پارتی†
تعداد پارت ها:4.3
ژانر:آسمات.عاشقانه.مافیایی.ماشینی
موضوع:وقتی مسابقه ماشین ها بود و اون تورو توی ماشینش....
شخصیت ها:کیم تهیونگ. کیم ا/ت.جعون جونگکوک
علامت ها:کیم تهیونگ:& کیم ا/ت:+ جعون جونگکوک:_
ویو ا/ت:
من خیلی خوشم از مسابقه کورس ماشین ها
میاد خانواده مام که پولدارن هر اتفاقی بیوفته
بابام پشتمه ولی داداشم خیلی گیر میده بهم
ولی بعضی شبا میرم کورس یواشکی امشبم
میخوام برم داشتم لباسم برای امشب حاضر
میکردم که دیدم در اتاقم با شتاب باز شد
&:این چیه.. گوشیش گرفت جلوم
+:هویی این در گاو دوی نیس میای اینجا
&:گفتم این چیه دیدم توی گوشیش عکس منه
که دارم سوار ماشین میشم برای کورس
+:ای بابا چیزی نیس بابا مال دیشب(بی حس)
&:مگه بهت نگفتم دیگ نرو هااا اونجا هم
فضاش بده هم اتفاقی برات میوفته یکدفعه
دید تصادف کردی دیوونه عععع به حرفم گوش
کن دیگ نرو +:خیلی خوب بهت قول میدم نرم
&:قول+: قول رفتیم سر میز شام که برای گوشیم یه پیامک آمد دیدم نوشته امشب یه
کورسه که بهترین ماشین ران میاد هیچکس
نبردش منم لجم گرفت گفتم باید برم چون من
همه رو شکست دادم ولی نگفتن ماشین ران حرفیه شب شد لباسم رو پوشیدم از پنجره اتاقم پریدم پایین و رفتم اونجایی که قرار داشتم رفتم تو دیدم که...........
نظر تون بهم بگین
۱۴.۲k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.