★عشق در ماشین★
★عشق در ماشین★
پارت:3
ماشینش روشنه و تیکه داده به ماشینش منتظره منه منم رفتم ماشینم رو پارک کردم کنارش +:خوب من آمدم که ببرمت_: باشه میبینیم +:اوکی سوار ماشینمون شدیم و
یه دختر رفت وسط ماشینمون و پرچم گرفت
(علامت دختر ؟) ؟:خوب موتورها روشن آماده 3....2.....1 حرکت سریع ماشینم رو حرکت دادم اولش جلو بودم که دیدم آمد جلوم و یه چشمک زد بهم و از خط پایان گذشت +:لعنتی زدم به فرمون و پیاده شدم +:خیلی خوب بردی خواستم سوار ماشین شم که مچ دستم رو گرفت _:کجا...کجا باید به قولت عمل کنی +:برو بابا و در ماشین بستم _:باشه منم این عکس رو برای داداشت میفرستم ببینم کی ضرر میکنه +:نه نه باشه باشه اوکی دستم رو گرفت بردم توی ماشینش و رفتیم یه جایی که خیلی خلوت بود مث جنگل مانند توی جنگل یه جاده بود اونجا پارک کردیم و از ماشین رفت بیرون نفس عمیقی رفت تیکه داد به ماشین و سیگارش رو روشن کرد منم رفتم بیرون هوا سرد بود خودمو بغل کرده بودم _:سردته +:اوهوم که بهم لباسش داد _:بپوش +:ولیییی خودتت لختی _:مهم نی من مریض نمیشم بدنش خیلی عالی بود اون عضله ها و تتو هاش شش پکاش هعی من همین جوری داشتم نگاهش میکردم هوا خیلی سرد بود رفتم توی ماشین اونم آمد +:تو که عکس رو برای داداشم نفرستی _:عااا بیب یادم انداختی که یکدفعه......
*نظرتون رو بگید*
پارت:3
ماشینش روشنه و تیکه داده به ماشینش منتظره منه منم رفتم ماشینم رو پارک کردم کنارش +:خوب من آمدم که ببرمت_: باشه میبینیم +:اوکی سوار ماشینمون شدیم و
یه دختر رفت وسط ماشینمون و پرچم گرفت
(علامت دختر ؟) ؟:خوب موتورها روشن آماده 3....2.....1 حرکت سریع ماشینم رو حرکت دادم اولش جلو بودم که دیدم آمد جلوم و یه چشمک زد بهم و از خط پایان گذشت +:لعنتی زدم به فرمون و پیاده شدم +:خیلی خوب بردی خواستم سوار ماشین شم که مچ دستم رو گرفت _:کجا...کجا باید به قولت عمل کنی +:برو بابا و در ماشین بستم _:باشه منم این عکس رو برای داداشت میفرستم ببینم کی ضرر میکنه +:نه نه باشه باشه اوکی دستم رو گرفت بردم توی ماشینش و رفتیم یه جایی که خیلی خلوت بود مث جنگل مانند توی جنگل یه جاده بود اونجا پارک کردیم و از ماشین رفت بیرون نفس عمیقی رفت تیکه داد به ماشین و سیگارش رو روشن کرد منم رفتم بیرون هوا سرد بود خودمو بغل کرده بودم _:سردته +:اوهوم که بهم لباسش داد _:بپوش +:ولیییی خودتت لختی _:مهم نی من مریض نمیشم بدنش خیلی عالی بود اون عضله ها و تتو هاش شش پکاش هعی من همین جوری داشتم نگاهش میکردم هوا خیلی سرد بود رفتم توی ماشین اونم آمد +:تو که عکس رو برای داداشم نفرستی _:عااا بیب یادم انداختی که یکدفعه......
*نظرتون رو بگید*
۲۳.۲k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.