ایدل شاهکار
ایدل شاهکار
پارت14
ا. ت: ااا سلام ببخشید ولی این دست شویی..
؟؟؟: اره میدونم اما من
ا. ت با تعجب به پسر روبروش چشم دوخت
؟؟؟: از همون روز تویه اون فشن شو من از شما خوشم اومد اما من خیلی دو دل بودم بعد...
ا. ت: اره منم
؟؟؟: چی
ا. ت: وایی ببخشید اما منم از شما خوشم میاد اما فکر نمیکنم بشه
جونگ کوک: چی برای چی فقط بیا همو بهتر بشناسیم باشه
ا. ت: الان یکی میاد من دیگه میرم
ا. ت جونگ کوک رو کنار زد سریع از اونجا خارج شد رفت تو ماشین سرش رو به فرمون کبوند
ا. ت: اهههه واقعا ا. ت احمق این چه حرفی بود زدی دیونه شدی وایسا اون الان به من چی گفت واقعا از من خوشش میاد نه نه نه بعد چند روز فراموش میکنم اما چجوری این یه چیز عادی نیستت اههه دارم دیونه میشم
ا. ت همین طوری داشت تو ماشین با خودش حرف میزد جه یونم از دور داشت به دیونه بازیاش نگاه میکرد براش دعا میکرد شفا پیدا کنه
خونه ا. ت
ا. ت: وایییی نه اگه دوباره ببینمش چی اهه چی داری میگی ا. ت معلومه که میبینیش اصلا باید همون موقع درخواست اشناییش رو قبول میکردن ا. ت احمق..
ا. ت انقدر درگیر حرفای جونگ کوک بود که حتی وقت نکرد خونرو تمیز کنه حالا باید چیکار میکرد شاید باید درخواستش رو قبول کنه اما کمپانی چی...
ا. ت فردا باید برنامش رو ضبط میکرد پس ازکمپانی دور بود فعلا جونگ کوک رو نمیدید
پارت14
ا. ت: ااا سلام ببخشید ولی این دست شویی..
؟؟؟: اره میدونم اما من
ا. ت با تعجب به پسر روبروش چشم دوخت
؟؟؟: از همون روز تویه اون فشن شو من از شما خوشم اومد اما من خیلی دو دل بودم بعد...
ا. ت: اره منم
؟؟؟: چی
ا. ت: وایی ببخشید اما منم از شما خوشم میاد اما فکر نمیکنم بشه
جونگ کوک: چی برای چی فقط بیا همو بهتر بشناسیم باشه
ا. ت: الان یکی میاد من دیگه میرم
ا. ت جونگ کوک رو کنار زد سریع از اونجا خارج شد رفت تو ماشین سرش رو به فرمون کبوند
ا. ت: اهههه واقعا ا. ت احمق این چه حرفی بود زدی دیونه شدی وایسا اون الان به من چی گفت واقعا از من خوشش میاد نه نه نه بعد چند روز فراموش میکنم اما چجوری این یه چیز عادی نیستت اههه دارم دیونه میشم
ا. ت همین طوری داشت تو ماشین با خودش حرف میزد جه یونم از دور داشت به دیونه بازیاش نگاه میکرد براش دعا میکرد شفا پیدا کنه
خونه ا. ت
ا. ت: وایییی نه اگه دوباره ببینمش چی اهه چی داری میگی ا. ت معلومه که میبینیش اصلا باید همون موقع درخواست اشناییش رو قبول میکردن ا. ت احمق..
ا. ت انقدر درگیر حرفای جونگ کوک بود که حتی وقت نکرد خونرو تمیز کنه حالا باید چیکار میکرد شاید باید درخواستش رو قبول کنه اما کمپانی چی...
ا. ت فردا باید برنامش رو ضبط میکرد پس ازکمپانی دور بود فعلا جونگ کوک رو نمیدید
۱۰.۱k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.