شاید تا همیشه
#رمان #رمان_عاشقانه
کیانا
داد زدم ــ مرتیکه شاسکول یه معذرت خواهیم بلد نیستی
با کمک کسایی که دورم جمع شده بودن پا شدم اما برگه هام خیسه خیسه رو زمین بودن
ــ خدا لعنتت کنه پول دادم برا اینا
بقیه برگه هارو جمع کردم که دختر اومدم سمتم
آروین
با عصبانیت از خونه خارج شدم
آیدین ــ داداش صبر کن! اه تف تو این شانس که هر وقت من دیرم میشه تو و مامان دعوا می کنید
عصبی غریدم ــ میتونی یه ماشین بخری بندازی زیر پات
سوار ماشین شدمو تخته گاز روندم سمت دانشگاه...
هه باز مامان این بحث مسخره رو وسط کشید... هی برو عمل کن برو عمل کن، اصن شاید من خواستم خبره مرگم بمیرم این وسط کیه که میخواد جلومو بگیره!؟
بدون اینکه کارت دانشجوییمو نشون بدم رفتم داخل... کی جرأت داشت زر بزنه؟
چشمتم از عصبانیت کور شده بود... وقتی به خودم اومدم دیدم دارم میرم سمت یه دختره که اگه خودشو پرت نکرده بود یه سمت قطعا مرده بود
یکم جلوتر وایسادم و به دختر نگاه کردم
دستشو به پشتش گرفته بود... وقتی برگشت سمتم قلبم وایساد
این اینجا چیکار می کرد؟
ــ کیان؟!!!
خواستم پیاده شم اما با یادآوری گذشته نخواستم غرورمو بشکونم واس همین پامو گذاشتم رو گاز...
تو فکر کیان بودم... چقدر بزرگ شده بود. آخرین بار چهار سال پیش دیدمش همون موقع که قهر کرد رفت...
چقدر خوشگل شده بود!
کلافه از فکرای چرت و پرتی که تو ذهنم بود ماشینو تو پارکینگ پارک کردم
شایان ــ آیدین کو؟
ــ نمیدونم
رادوین ــ باز با خاله دعوات شده؟
ــ اوهوم
شایان ــ چه گاویه! سر چی دعوات شده انتر هان؟ سر اینکه اون تومور لعنتی رو از اون کله پوکت در نیاری؟ آخه میمون بیا برو عمل کن فردا پس فردا نیوفتی بمیری... بعدم زیر قبرت میزرن به دلیل خریت زیاد
آیدین که با نفس نفس بهمون رسیده بود گفت ــ دهنت سرویس مرتیکه کل باغ وحشو بهریش دااش من بستی
بچه ها به آیدین سلام کردن
آیدین ــ هعی روزگار! وقتی داشتم میومدم بچه ها می گفتن نزدیک بود یه بنز یه دخمل خانومو زیر کنه
همه برگشتن سمت من
ــ هان چه مرگتونه! مگه من فقط تو ایندانشگاه بنز دارم! رادوینم بنز داره.
آیدین ــ قسمت جالبشه اینه که دختره...
شایان ــ خب دختره؟
آیدین ــ اون دختره
اشوان یکی زد پس کلشو گفت ــ خو بنال دیگه نفله
آیدین ــ عه وحشی نشو دیگه
بعد روشو از اشوان گرفتو گفت ــ کیانا بود
بچه ها ــ کیانا؟
آیدین آروم گفت ــ کیان
چشمای بچه ها تا آخر باز شد...
کیانا
داد زدم ــ مرتیکه شاسکول یه معذرت خواهیم بلد نیستی
با کمک کسایی که دورم جمع شده بودن پا شدم اما برگه هام خیسه خیسه رو زمین بودن
ــ خدا لعنتت کنه پول دادم برا اینا
بقیه برگه هارو جمع کردم که دختر اومدم سمتم
آروین
با عصبانیت از خونه خارج شدم
آیدین ــ داداش صبر کن! اه تف تو این شانس که هر وقت من دیرم میشه تو و مامان دعوا می کنید
عصبی غریدم ــ میتونی یه ماشین بخری بندازی زیر پات
سوار ماشین شدمو تخته گاز روندم سمت دانشگاه...
هه باز مامان این بحث مسخره رو وسط کشید... هی برو عمل کن برو عمل کن، اصن شاید من خواستم خبره مرگم بمیرم این وسط کیه که میخواد جلومو بگیره!؟
بدون اینکه کارت دانشجوییمو نشون بدم رفتم داخل... کی جرأت داشت زر بزنه؟
چشمتم از عصبانیت کور شده بود... وقتی به خودم اومدم دیدم دارم میرم سمت یه دختره که اگه خودشو پرت نکرده بود یه سمت قطعا مرده بود
یکم جلوتر وایسادم و به دختر نگاه کردم
دستشو به پشتش گرفته بود... وقتی برگشت سمتم قلبم وایساد
این اینجا چیکار می کرد؟
ــ کیان؟!!!
خواستم پیاده شم اما با یادآوری گذشته نخواستم غرورمو بشکونم واس همین پامو گذاشتم رو گاز...
تو فکر کیان بودم... چقدر بزرگ شده بود. آخرین بار چهار سال پیش دیدمش همون موقع که قهر کرد رفت...
چقدر خوشگل شده بود!
کلافه از فکرای چرت و پرتی که تو ذهنم بود ماشینو تو پارکینگ پارک کردم
شایان ــ آیدین کو؟
ــ نمیدونم
رادوین ــ باز با خاله دعوات شده؟
ــ اوهوم
شایان ــ چه گاویه! سر چی دعوات شده انتر هان؟ سر اینکه اون تومور لعنتی رو از اون کله پوکت در نیاری؟ آخه میمون بیا برو عمل کن فردا پس فردا نیوفتی بمیری... بعدم زیر قبرت میزرن به دلیل خریت زیاد
آیدین که با نفس نفس بهمون رسیده بود گفت ــ دهنت سرویس مرتیکه کل باغ وحشو بهریش دااش من بستی
بچه ها به آیدین سلام کردن
آیدین ــ هعی روزگار! وقتی داشتم میومدم بچه ها می گفتن نزدیک بود یه بنز یه دخمل خانومو زیر کنه
همه برگشتن سمت من
ــ هان چه مرگتونه! مگه من فقط تو ایندانشگاه بنز دارم! رادوینم بنز داره.
آیدین ــ قسمت جالبشه اینه که دختره...
شایان ــ خب دختره؟
آیدین ــ اون دختره
اشوان یکی زد پس کلشو گفت ــ خو بنال دیگه نفله
آیدین ــ عه وحشی نشو دیگه
بعد روشو از اشوان گرفتو گفت ــ کیانا بود
بچه ها ــ کیانا؟
آیدین آروم گفت ــ کیان
چشمای بچه ها تا آخر باز شد...
۱.۷k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.